درود بر شما استاد عزیزیان گرامی
فرمودید برای شما در وزن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن برای تبدیل فعلاتن به فاعلاتن بیاورم
۱_رودکی
گر کند یاریی مرا به غم عشق آن صنم
بتواند زدود زین دلم غم خواره زنگ غم
۲_مولانا دیوان شمس
طیبالله عیشکم، لا اوحشالله من ابی
لست انسی احبتی، والجفا لیس مذهبی
سایه بر بندگان فکن، که تو مهتاب هر شبی
سخنی گو، خمش مکن، که به غایت شکر لبی
ما تسلیت عنکم، ما نسینا حقوقکم
نصب عینی خیالکم لیس حسناه یختبی
جان سوارست و فارسی، خر تن زیر ران او
زشت باشد که زیر خر، کند این روح مرکبی
فتح الله عیننا، جمعالله بیننا
خفرات اتیننا، بجمال و غبغب
هله زین نیر درگذر، بده آن جام معتبر
که دل و جان ز جام او، برهد زین مذبذبی
املاالکأس لا تقل لنداماک اصبروا
نفدالصبرالتقی یا حبیبی و صاحبی
زمن از تو دونده شد، فلکت نیز بنده شد
دو جهان از تو زنده شد چه دلاویز مشربی!
حیث ما حاولالثری، فمه جانبالسما
حبث ما حل خاطری، انت قصدی و مطلبی
دل به اسباب این جهان به امید تو میرود
که تو اسباب را همه بید خود مسببی
ز تو مشغول میشود به سببها ضمیرها
خبرش نی ز قرب تو، که تو از قرب اقربی
املا لکأس صاحبی، من دنان ابن راهب
یا کریما مکرما تتجمل و تطرب
هله خامش مگو صلا، تو که داری بخور هلا
چو درین ظل دولتی ز چه رو در تقلبی؟!
سکرالقوم فاسکتوا طربالروح فانصتوا
وصلوا لا تعربدوا طلبا للتغلب
۳_مولانا دیوان شمس
انتم الشمس و القمر منکم السمع و البصر
نظر القلب فیکم بکم ینجلی النظر
قلتم الصبر اجمل صبر العبد ما انصبر
نحن ابناء وقتنا رحم الله من غبر
قدموا ساده الهوی قلت یا قوم ما الخبر
خوفونی بفتنه و اشاروا الی الحذر
قلت القتل فی الهوی برکات بلا ضرر
جرد العشق سیفه بادروا امه الفکر
ان من عاش بعد ذا ضیع الوقت و احتکر
نفخوا فی شبابه حمل الریح بالشرر
مزج النار بالهوی لیس یبقی و لا یذر
شببوا لی بنفخه یسکر نفخه السحر
بر آن یار خوش نظر تو مگو هیچ از خبر
چو خبر نیست محرمش بر او باش بیخبر
دل من شد حجاب دل نظرم پرده نظر
گفتم ای دوست غیر تو اگرم هست جان و سر
بزن از عشق گردنم بجوی مر مرا مخر
گفت من چیز دیگرم به جز این صورت بشر
گفتمش روح خود تویی عجبا چیست آن دگر
هله ای نای خوش نوا هله ای باد پرده در
برو از گوش سوی دل بنگر کیست مستتر
بدر این کیسههای ما تو به کوری کیسه گر
چه غمست ار زرم بشد که میی هست همچو زر
عربی گر چه خوش بود عجمی گو تو ای پسر
نظر القلب فیکم بکم ینجلی النظر
قلتم الصبر اجمل صبر العبد ما انصبر
نحن ابناء وقتنا رحم الله من غبر
قدموا ساده الهوی قلت یا قوم ما الخبر
خوفونی بفتنه و اشاروا الی الحذر
قلت القتل فی الهوی برکات بلا ضرر
جرد العشق سیفه بادروا امه الفکر
ان من عاش بعد ذا ضیع الوقت و احتکر
نفخوا فی شبابه حمل الریح بالشرر
مزج النار بالهوی لیس یبقی و لا یذر
شببوا لی بنفخه یسکر نفخه السحر
بر آن یار خوش نظر تو مگو هیچ از خبر
چو خبر نیست محرمش بر او باش بیخبر
دل من شد حجاب دل نظرم پرده نظر
گفتم ای دوست غیر تو اگرم هست جان و سر
بزن از عشق گردنم بجوی مر مرا مخر
گفت من چیز دیگرم به جز این صورت بشر
گفتمش روح خود تویی عجبا چیست آن دگر
هله ای نای خوش نوا هله ای باد پرده در
برو از گوش سوی دل بنگر کیست مستتر
بدر این کیسههای ما تو به کوری کیسه گر
چه غمست ار زرم بشد که میی هست همچو زر
عربی گر چه خوش بود عجمی گو تو ای پسر
مصاریعی که مقابل آنها قلب گذاشته شده فعلاتن به فاعلاتن تبدیل شده است
سپاسگزارم استاد عزیزیان
،🙏
جناب حاجی پوری شعری نوشته اند که برآن شدم در خصوص وزن دوری و شبه دوری مطالبی را جهت استحضار دوستان عنوان کنم
🔷 وزن دوری یا متناوب
وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل می شود و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است. به عبارت دیگر، در وزن دوری، هر نیم مصرع در حكم یک مصراع می باشد ، مانند وزن شعر زیر كه مفتعلن فاعلن// مفتعلن فاعلن است
بار غمت -UU-/می كشم -U-
وز همه عا -UU-/ لم خوشم-U-
كه هر مفتعلن فاعلن گر چه نیم مصراع است اما حكم یک مصراع را دارد.
🔷 مشخصات اوزان دوری
✍️ بعد از پاره ی اول هر مصراع وقفه یا مكثی بالقوه یا بالفعل است
✍️ وزن دوری از اركان متناوب درست
می شود نه از تكرار یک ركن ، مانند وزن شعر فوق كه از تناوب مفتعلن و فاعلن درست شده است.
✍️ هجای پایانی نیم مصراع اول مثل هجاهای پایانی مصراع ها همیشه بلند است اما به جای آن می توان هجای كشیده یا كوتاه بیاید.
✍️ هجاهای هر مصراع اعم از كوتاه یا بلند زوج است و معمولا هر نیم مصراع هفت یا پنج هجا دارد.
🔷 تعداد اوزان دوری زیاد است اما سه تا از آنها جزء پر كابرد ترین اوزان محسوب
می شود
📌 مفتعلن فاعلن//مفتعلن فاعلن
📌 مستفعلن فعولن// مستفعلن فعولن
📌 مستفعل مفعولن// مستفعل مفعولن
✍️ كاربرد دو وزن دوری زیر نیز زیاد است
📌 مستفعل فع//مستفعل فع
📌 مفاعلن فاعلن//مفاعلن فاعلن
🔷نکته
وزن دوری، همانند دیگر اوزان از یک دایرهی عروضی استخراج میشود که برخی از هجاهای آن حذف و یا در یک وزن شبه دوری عمل تسکین ایجاد میشود و یا هجایی به وزنی دیگر افزوده میشود.
مانند وزن شبه دوری «فعلات. فاعلاتن. فعلات. فاعلاتن» که با عمل تسکین به وزن دوری «مفعول. فاعلاتن. مفعول. فاعلاتن» بدل می شود.
🔷 نکته
هر وزن دوری دارای ارکانی متناوب است اما هر وزن متناوبالارکان را نمیتوان یک وزن دوری تلقی کرد.
وزنهایی دوریاند که هر مصرع، حداقل میبایست دارای چهار رکن باشد تا بتوان
آن را به دو بخش تقسیم کرد.
بدیهی است، مصاریعی که دارای ارکانی ثابت هستند، دوری به شمار نمیروند.
✍️
نکتهی بسیار مهم و اساسی این است که در پایان رکن متناوب دوم هر نیممصراع، درنگ یا توقفی وجود دارد که میتواند آخرین هجای آن از بلند به صورت کشیده بیان شود. مانند:
باشد که باز «بینیم» دیدار آشنا را
حافظ شیرازی
همانطور که ملاحظه فرمودید؛ هجای آخر «بینیم» کشیده ادا شده است که نشان از دوری بودن وزن دارد و چنانچه در چنین حالتی نتوان هجا را از بلند به کشیده ارتقاء بخشید، آن وزن را میبایست شبه دوری فرض کرد. مانند:
مفاعلن. فعلاتن. مفاعلن. فعلاتن
و یا:
فعلات. فاعلاتن. فعلات. فاعلاتن
گروهی اوزان شبه دوری را همانند دوری فرض کرده و در پایان هر نیممصرع از هجای کشیده بهره میبرند و وقتی که به آنها تذکر داده میشود که این وزن دوری نیست، میگویند برای نوآوری چه اشکالی دارد، از این وزن بهره ببریم؟
برای مثال وزن (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن) را به صورت (مفاعلن فعلاتان مفاعلن فعلاتان) درمیآورند
و بهزعم باطل خود به نوآوری شگرفی دست یازیدهاند.
این اقدام به چندین علت مردود به شمار میرود.
اول اینکه، وقتی اوزان دوری وجود دارند، چه نیازی است که کسی آخرین هجای رکن دوم را کشیده بیان کند که به خیال خود اوزان شبه دوری را به اوزان دوری تبدیل کرده است؟
دوم اینکه، اگر کسی به چنین کاری دست یازد، از آنجا که دیگر شاعران از این کار امتناع خواهند ورزید، ابداع به اصطلاح نوآور به حالت انزوا درمیآید.
همانند دوری دانستن این بیت «متحدالارکان» و نه «متناوبالارکان» از سوی سنایی که پس از گذشت چند قرن هنوز مورد انتقاد نقادان قرار میگیرد:
در کعبه مردان بودهاند کز دل وفا افزودهاند
در کوی صدق آسودهاند محرم تویی اندر حرم
🔷 وزن شبه دوری
چنانچه در بالا گفته شد وزن دوری، وزن متناوبی است که هر مصراع آن، به دو نیم مصراع متوازن تقسیم می شود تا بتوان هجای پایانی رکن دوم را کشیده آورد؛ در عروض، وزن های متناوبی هستند که با داشتن ظاهر دوری، غیردوری گرفته شده اند؛ مانند فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
که به آنها شبه دوری میگویند
اوزان شبه دوری، یک ویژگی مشترک دارند که در علم موسیقی قدیم (مانند رسائل اخوان الصفا و المعجم شمس قیس)، به آن "ضِعف" گفته شده است؛ یعنی دو برابر بودن کمیت هجایی و چون هجای بلند، دو برابر هجای کوتاه است، در هر نیم مصراعی که از 4 هجای کوتاه و 4 هجای بلند تشکیل شده باشد، نسبت ضِعف برقرار است و بیشترِ شعرا، این اوزان را به دلیل ریتم تند، غیردوری گرفته اند تا ظرایف موسیقایی این نوع خاص از وزن، رعایت شود. این کاربرد دوسویه (دوری و غیردوری گرفتن) این نوع اوزان و خلط آنها با وزن دوری در کتب عروض، ایجاب می کند که آنها را شناسایی و از وزن دوریِ مطلق تفکیک کرد. اوزان شبه دوری که در کتب عروض و دیوان شعرا آمده است، 8 وزن است
📌 فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
📌 فاعلات مفتعلن فاعلات مفتعلن
📌 مفاعیل مفتعلن مفاعیل مفتعلن
📌 فاعلات مفاعلن فاعلات مفاعلن
📌 مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
📌 فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
📌 مفاعلن مفتعلن مفاعلن مفتعلن
📌 مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
یا علی مدد
سید هادی محمدی
منابع اسنادی
💠 شیوهای نو در آموزش عروض و قافیه اثر محمدرضا نیک زاد
💠 آموزش عروض و قافیه اثر محمدامیر جلالی، علی اکبر کمالی انتشارات زوار
💠 آشنایی با عروض و قافیه اثر سیروس شمیسا
💠 رساله ی عروض و قافیه اثر غیاث الدین منصور دشتکی
💠 زمانی، کریم؛ میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی مولانا جلال الدین محمد بلخی، نشر نی
💠 شفیعی کدکنی .محمد رضا؛ شعر معاصر عرب، انتشارات سخن
💠 عروض و قافیه نوشته ی فضل الله نکو لعل آزاد نشر طاها