سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 17 بهمن 1403
    7 شعبان 1446
      Wednesday 5 Feb 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        قیمت تو به اندازه خواست توست،اگر خدا را بخواهی،قیمت تو بی نهایت است و اگر دنیا را بخواهی،قیمت تو همان است که خواسته ای رجبعلی خیاط

        چهارشنبه ۱۷ بهمن

        دل باخته

        شعری از

        طوبی آهنگران

        از دفتر دفتر شعر طوبی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ ۱۵ ساعت پیش شماره ثبت ۱۳۵۶۸۹
          بازدید : ۹   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران

        روشن دلی عاشق دیدم کنار باغچه‌ای
        زانو به خاک نهاده کنار ماهچه‌ای
        دست به زلف گل کشید از سرخوش
        سرخ گل مستش نمود از بوی خوش
        گفت خداوند پس زچه تو  گل آفرید
        که ازبوی  زلف تو  وز من دل پرید
        هر که را انسان شود و ز بوی تو مست می‌شود
        مستی از سر می‌شود وز دیوار دل پر می‌شود
        رازی از ذات بوده‌ای شمع شاهان گشته‌ای
        یا زبوستان مخزنی وز خزانه گشته‌ای
        و زرنگ بوییت همچو دیوانه منی
        مستی همچون منی آواره خواندی همی
        بوسه‌هایم بر لب شیرین تو مل می‌شود
        هرچه ادراکم به تو حاصل می‌شود
        عاشقی بر تو هزارم آرزوست
        مهر تو بر دل نشانم  ان نشانم ارزوست
        من آواره گشتم هر شبی دیوار تو
        تخم میل پاشیده‌ای بر ز گل بازار تو
        ماه دل گشتی روزم مانند شب
        آتش انداختی به دل چشم بی‌خواب ز شب
        زین باده نتوانم دست بیگانه بدید
        زخم تو بر دل سورمه ی چشمم کشید
        تیر مستم کرده‌ای سلطان دل
        تیز بریدی سینه را تیری که افتادم به دل
        عاشقی کردم من ز چه کردم گناه
        وای ز دل که معشوقه ندادم پناه
        بازار عاشقی  ندانستم خراب
        می‌برد بازار او دل را سراب
        عاشقی درماندگی دارد و بس
        سر به نامعلوم تقدیر دارد و بس
        بوسه شیرین به هر گل نارواست
        دست به هر ابرو کشیدن هم خطاست
        انسان چه باشد اون دل است
        دل به ویرانه کشیدن مشکل است
        باید بپوشی نگاه از سقف دل
        که آب از بامش نریزد و تو خجل
        بشنو ای دل به هر گلی بوسه مزن
        عمر جاویدان زین عشق ریشه مکن
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        طوبی آهنگران

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2