سلام و عرض استاد به گزین عزیز و ارجمندم
به نظر نمیاد این شعر توصیف طبیعت باشد و من هم جایی از شعر ندیدم که از خورشید صحبت به میان آمده باشد. شعر در خصوص آتش گرفتن ماه صحبت می کند و اینکه ماه آتش گرفته و آذر گل یا گل آذر شده است آذر هم که به معنی آتش است
در ادامه شعر توصیفات بیشتری از این صحنه ارائه می دهد و از افتادن عکس بزرگان در این دریا که توصیف کردید صحبت به میان می آید
و بعد شاعر به وضوح می گوید دو یک شد
در حقیقت دوئیت ها کنار می رود و وحدانیت باقی می ماند. همانطور که به قول حافظ
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش در همه عالم زد
آنجا که عشق خدا دلیل خلقت عالم می شود گویا عشق عالم به خدا و آفریننده خود باعث می شود که در آتش این عشق بسوزد و خودش را فراموش و دوئیت را کنار بگذارد و به وحدانیت برسد همان سفر سی مرغ است که می رسد به سیمرغ، اینجا هم به کنار گذاشتن دوئیت ها به وحدانیت می رسیم ماه که نیز نماد عشق است شاهد مثال است که در آتش سوخته و گویا به شکل روز نخست که گلی بوده است درآمده گلی قرمز و صحرایی
البته این تمثیل بود وگرنه همین پرده هم باقی نمی ماند و حتی زغال هم از بین می رود و فقط یک باقی می ماند
جالب اینجاست که ادیب فرهیخته علاوه بر شعر در پیام ها نیز همواره به این یک اشاره می کند
سپاسگزارم
تابنده باشید به مهر
چه عرض شود من بنویسم سخت بود
پاسخ شما این است که.
این سختی باعث افتخار شماست
صحبت خاصی نیست موفق و مؤید باشید