عنوان شعر: جهانی نو
تعداد ابیات: 20 تا
قالب شعر: قصیده
شاعر: پارسا افسری - 14 ساله - تهران
1- درود بر این رسم بهار و نوروز
رسم هزار ساله ی وطن دیروز
2- دل ها شوند دگرگون در این حال
با آمدن عید و نوروز امروز
3- لحظه شماری سال نو و عید
که آید در صبح یا شب یا نیمروز
4- هفت سین باشد ز رسم قدیم و کهن
آید در مجالس و ره، حاجی فیروز
5- جدیدی و شکوفایی روح و عقل
ز رسم پیدایش بهاری، آموز
6- شکوفایی روح نباشد کافی
زیبا کن آن ظاهر و لباس و بُلوز
7- هر گل و برگ و بهاری در عید نو
کند آن روح و تن را زیبا و بُروز
8- در سال نو کن دگر بینش و فکر
ز گذشتن عمر خود، حکمت اندوز
9- گر خواهی که سال نو باشد نیکی
کن چراغ دل و عقلی را افروز
10- که سال جدید، خوب آید با عمل
با دل و کار دین و دانش و دلسوز
11- که نباشد در بهار، گلی پژمرده
دل را در تاریکی و نادانی، نسوز
12- نباشد در این ایّام، دلی ناامید
ز تاریکی شب، بیاید نور روز
13- نور آفتاب بهار، باشد جهانی
جهانی پر ز امید و خوب و فیروز
14- آفتاب بهاری، بَرَد تاریکی ها
شویَد دلِ سنگی و خشم و کینه توز
15- دهد بهار به دل، قوّت و امید
می شکند هر بدبختی و عجوز
16- بهار باشد چو تنی رشید و رعنا
نباشد کمر او، در کجی و قوز
17- بهار چو رسم پارس قدیم و کهن
نباشد این فصل، معمّایی و مرموز
18- بهار، منبعی چو خورشید و باد جهان
دل را با نور معرفت، بجوش و سوز
19- بهار چو لباس جدید و قشنگی
که می آموزد به ما، رسم دوخت و دوز
20- خدایا! سپاس از فصل نو و بهار
که مانده این رسم هزار ساله، هنوز !
بهارانه زیبایی است
سال نو مبارک