جمعه ۲ آذر
اشعار دفتر شعرِ غم و غم خانه شاعر یوسف ساعدموچشی
|
|
دل ز دنیا کندن کار هر کسی نیست و خدا را به یگانگی خواندن بزرگ کاری است شگرف ...
|
|
|
|
|
چه تضمین که گویند گناهی بکن
|
|
|
|
|
وای از دست خامی و سبک سری ما آدما
|
|
|
|
|
دلدار مرا در خود فرو کشت
فرو کشت و فرو کشت و فرو کشت
|
|
|
|
|
مگر نه این است که یوسف صدیق با آن همه مکر و کید زنان مصری چه سان محکم و استوار بر نفس خود
وشیطان
|
|
|
|
|
این شعر حال کسی مغبون است که در جنون خود مجنون است نه راه پیش دارد نه راه پیس ، چه کند که طفلکی مسک
|
|
|
|
|
ماندن وبودن دراین دنیا ی پر فریب
به جز غفلت چه دارد ارمغان
نفس وشیطان دشمنانی بس دیرینه اند
پس ای
|
|
|
|
|
به زبان ساده تقدیم به معلمان عزیزی که پروریدند شاگردان ناسپاسی چون من ...
|
|
|
|
|
دل مشغولی به دنیا همه ی ما را از یاد خدا برده است ....
|
|
|
|
|
سلام
این شعر به شاعران هشدار می دهد که به گفته ی خود عمل و باور وایمان داشته باشند ودر نظام اسلام
|
|
|