سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        رنج دیده ی روزگار

        شعری از

        یوسف ساعدموچشی

        از دفتر غم و غم خانه نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۱:۴۶ شماره ثبت ۱۱۰۱۸۵
          بازدید : ۱۰۵۱   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر یوسف ساعدموچشی

        ای رنج  دیده ی روزگار
        ای رنج دیده ی روزگار
        غصّه ات چیست؟
        ز دست فقر رنجانی
        یا دوری  ز بهشت؟
        به چه مشغولی ؟
        بی کار و بی عار
        برای نان شب
        محتاج و سربار ؟
        غصّه ات اگر از این همه نگون بختی است
        ما همه اینیم
        ز بخت  چه زنی  حرف؟
        غصّه ات اگر از این همه دین ستیزی است 
        ما همه اینیم
        ز دین چه زنی  حرف ؟
        غصه ات اگر  از  این همه بی کاری است
        ماهمه اینیم
        ز کار چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه بی  چیزی است
        ماهمه اینیم 
        ز چیز چه زنی  حرف؟
        غصه ات اگر از این همه ناعاقبت خیری است
        ما همه اینیم 
        ز  عاقبت  چه زنی  حرف؟
        غصه ات اگر از  این همه دون پایگی است 
        ما همه اینیم 
        ز   منزلت چه زنی حرف؟
        غصه ات اگر از  این همه بیچارگی است
        ما همه اینیم 
        ز چاره چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  بی قیافگی است
        ما همه اینیم 
        ز  ژست چه زنی  حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه بی رفاهی است
        ما همه اینیم 
        ز رفاه چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه نامسلمانی است 
        ما همه اینیم 
        ز مسلم چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  بی اعصابی است 
        ما همه اینیم 
        ز اعصاب چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه  بی قوتی است
        ماهمه اینیم 
        ز   قوت  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه بی پیراستگی است 
        ما همه اینیم
        ز  مد  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه فقیر حالی است
        ما همه اینیم 
        ز باحالی  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از   این همه  بد اقبالی است
        ما همه گیریم
        ز  افبال  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه   بی درمانی است
        ما همه اینیم 
        ز  درمان  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  عشق  خامی است 
        ما همه اینیم
        ز  پخته  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه نا مرادی است
        ما همه اینیم
        ز مراد چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه  بی سوادی است 
        ما همه اینیم 
        ز سواد چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بیگاری است 
        ما همه  اینیم 
        ز  خلاصی   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه گرانی است 
        ما همه اینیم 
        ز   ارزانی چه  زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  بی ماشینی است 
        ما همه اینیم 
        ز ماشین چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه بی خانگی است 
        ما همه اینیم 
        ز خانه چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  بی شغلی است 
        ما همه اینیم 
        ز شغل چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه  نا شکری است 
        ما همه اینیم 
        ز شکر چه   زنی  حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه دل مردگی است 
        ما همه اینیم 
        ز  طرب چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه گناه  کاری  است 
        ما همه اینیم
        ز ثواب چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه یاوه گویی است 
        ما همه اینیم 
        ز صواب چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  جان به لبی است 
        ما همه اینیم 
        ز   نوش  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از   این همه  جان  بلایی است 
        ما همه اینیم 
        ز    امن  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این  همه احمقی  است 
        ما همه اینیم 
         ز   فضل چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه شب تاری است 
        ما همه گیریم 
        ز  روز چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی انصافی است 
        ما همه اینیم 
        ز انصاف چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه  بد  زبانی است 
        ما همه اینیم 
        ز   لنت  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه غافلی است 
        ما همه اینیم 
         ز  هوش  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه حرافی است 
        ما همه اینیم 
        ز  سکوت چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر ازاین همه  ناکارامدی است 
        ما همه گیریم 
        ز    کاربلدی چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه می گساری است 
        ما همه اینیم 
        ز  تسنیم  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی خبری است 
        ما همه اینیم 
         ز  خدا چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی صلواتی است 
        ما همه اینیم 
        ز  رسول  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی نمازی است 
        ما همه اینیم 
         ز   نماز   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه نا مردی است 
        ما همه اینیم 
        ز مرد   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه انس فرنگی است
        ما همه اینیم 
        ز  حب الوطن   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از  این همه ناسپاسی است 
        ماهمه اینیم 
        ز  شکر چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بیماری است 
        ما همه اینیم 
         ز  شفا  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه آب زیر کاهی است 
        ما همه اینیم 
        ز  مردی   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه  شکم چرانی است 
        ما همه اینیم 
        ز   روزه  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه وام پر سودی است 
        ما همه گیریم
        ز  قرض الحسنه  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه دل مشغولی است 
        ماهمه اینیم 
        ز  حریت   چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه چاپلوسی است 
        ما همه اینیم 
        ز  عز چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی تفاوتی است 
        ما همه اینیم 
        ز همّ چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه از خدا دوری است 
        ما همه اینیم 
        ز  قرب چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی مساواتی است 
        ما همه اینیم 
        ز عدل چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه  یتیم بی کسی است 
        ما همه اینیم
        ز   کس چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از دست آدم  صفی   است
        ما همه اینیم 
        ز  تقدیر چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از دست شیطان لعنتی است 
        ما همه اینیم 
        ز   قضا  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از   دست ناملایمات زندگی است 
        ما همه اینیم 
         ز    قدر چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از این همه بی پولی است 
        ماهمه اینیم 
         ز پول چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از دست مرگ و مردگی است 
        ما همه اینیم 
        ز  حیات چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از دست  غیر و اجنبی است 
        ما همه اینیم 
        ز   آشنا  چه زنی حرف ؟
        غصه ات اگر از دست کید روبهی است
        ما همه اینیم 
        ز  صدق  چه زنی حرف ؟
        .............
        حال که چنین است وچنان است
        در رنج خویش  بمان و بنالان
        تا کسی مر تورا  خواند 
        و گوید که :
        ای رنج دیده ی روزگار 
        غصه ات چیست ؟
        زدست فقر رنجانی
        یا دوری ز بهشت ؟
        وتو  به یقین  و اکراه
        بارها وبارها 
        خواهی  گفت :
        ز دست فقر
        ز دست فقر 
        ز دست فقر 
         
         
         
         
        کاد فقر ان یکونوا کفرا"
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۰۹:۲۶
        درود بر شما . خندانک
        یوسف ساعدموچشی
        یوسف ساعدموچشی
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
        سلام
        ممنون از شما خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۲۱:۱۵
        درود بزرگوار
        زیبا و مبین مشکلات جامعه بود خندانک
        یوسف ساعدموچشی
        یوسف ساعدموچشی
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۴۷
        سلام وصد سلام
        ممنون خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۳۳
        زیبابود
        هزاران درودتان باد
        شاعربزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یوسف ساعدموچشی
        يکشنبه ۱ خرداد ۱۴۰۱ ۰۱:۴۸
        سلام
        زنده باشی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4