يکشنبه ۱۱ خرداد
|
دفاتر شعر مسود رحیمی (سایه شب)
آخرین اشعار ناب مسود رحیمی (سایه شب)
|
ای کاش در دستت مدادی کهنه بودم
تا شعرهایت را من اول میسرودم
من دوستت دارم، عزیزم ،سایه ی من
ای شاخه ی تَر قرق گل، من چوب و دودم
آتش بگیرم هم چو دود از من نمیری
هرچند عودی ماندگاری، بوی عودم
ای سایه با من رشد کردی، پیر گشتی
اما تو را تکذیب کردم ، قوم هودم
در زیر باران میروی تنها بمانم؟
چتری بیاور بر سر این تار و پودم
امروز شهرم زیر باران دیدنی بود
آرام رفتی ، زود برگشتی به بودم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بر حضرت استاد هاشمی عزیز . سید بزرگوار باعث فخر مباهات من است که استادی چون شما اشعار مرا بخاند . آن هم استادی که اشعار مُخَمرش در ذهن ها سرشته شده و دور از گمان نیست که تبدیل به ضرب المثل شود . | |
|
سلام و سپاس استاد آهنگران عزیز هر احسنتی برازنده ی اشعار مشید و استوار شماست . ما را با این کلمات خجالت زده نفرمایید . | |
|
سپاس استاد انصاری ، استاد کن فیکون کردن کلمات . شهره در شعر و شاعری | |
|
نظر شما استاد گرامی بسان هدیه و مهادات است برای من آنچنان ارزشمند که پاسخی به محاذات آن در توانم نیست . سپاس | |
|
درود بر شما استاد راحیل بزرگوار درود شایسته ی اشعار شماست که هفت رنگ اصلی شعر را داراست . هفت الوان است و بی مثالب | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
لذت بیکرانی بردم
بزرگوار
هزاران درودتان باد