شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ عاشقانه هايي به زبان عشق شاعر فرید امیدی
|
|
رویای تازه ای در خواب خویش دیدم دوش
با روح پیوسته ی تو در من خداحافظی میکنم
|
|
|
|
|
تو با تمام وجودیتت بندی به مرگ
گذرگاه عجیب النفسی ست این درک
|
|
|
|
|
این کلام شعر نیست، اسرار توست
تو در آغوش من اسراری ز سر دگر
|
|
|
|
|
این را قرار نیست کسی بداند....
|
|
|
|
|
این تن چندین ساله را چه به روح صد ساله؟!
|
|
|
|
|
رویا تر از رویایی و دریا تر از دریایی
پر شده ام ز مهرت، آسمانی تر از آسمانی
|
|
|
|
|
گویم درد و بلایت به سرم،دلگیر مشو شیرینم
تو نمیدانی که از درد تو من صدها بار میمیرم
|
|
|
|
|
سر مشق دلم،سرمشق این خط
پر از رمز و راز های زیبایی آسمان
|
|
|
|
|
عاشق است و مجنون،طرد شده ز یار صاحب من
|
|
|
|
|
از بهر تو چند بیتی غزل در قلب جوهر نثار کاغذ شد
|
|
|
|
|
بوسه ی پر حرارت تو زده بر غنچه ی لبانم
نیستی جای من بفهمی ماندگاری اش بر لبانم
|
|
|
|
|
بی تو باران،شبی،ثانیه ای،دقیقه ای
در این همهمه بازار چیزی جر تنهایی حس نکردم
|
|
|
|
|
دلم آن حمایت هايت را میخواهد پدر
تو که رفتی فهمیدم چقدر تنهايم پدر
|
|
|
|
|
تو بمان دم پنجره ی صبحگاه باز
بوسه ام را با بوسه برگشت بزن باز
|
|
|
|
|
زمان دل،گوشه ی دنج،عطر بهار
با هر قدم صدای پات آروم ميگم بارون ببار
|
|
|
|
|
تو بودی شراب نابم
بی تو حتی لب به شرابی نزدم
|
|
|
|
|
من چقدر عاشقم.... تو چطور؟!....
|
|
|
|
|
چند سال بعد چقدر تنها میشویم؟!
|
|
|