يکشنبه ۹ ارديبهشت
|
|
باشلاندی خیالیم قوشون اوچسون گئجه گلمیش
بیلمیر گوتوروب باش هارا قاچسون گئجه گلمیش
|
|
|
|
|
دیر زمانیست که غریبی شده دامنگیرم
|
|
|
|
|
میپرد شهبازِ اشعارم شبی تا بامِ او
تا که در گوشش بگوید: دوستت دارم هنوز!
|
|
|
|
|
چکه میکرد _بخشی از من،
وقتی نبود_اسمی از من،
وقتی گنگ بود_ تُو دل شب، حسِ فردا
خواننده:آقای medih
|
|
|
|
|
اندکی بعد غم و درد عیان خواهد شد
موسم داغ و دل اشک فشان خواهد شد
|
|
|
|
|
■عشق زیباست ،درد و رنج زیباست
هم کلام شدن با کسی که تورا نمی شناسد
اما خب می فهمد تورا زیباست.
|
|
|
|
|
دلبری ات قلب شاعر را هراسان می کند...
|
|
|
|
|
بدان شراب آتشین ، ببر بخواب آتشین
ز دل به آب آتشین ، غبار کهنه میرود
|
|
|
|
|
در خیالم بود که قلب مّن ز عشق بیگانه است...
|
|
|
|
|
از کودکی ناله ام رو به هوا
آه که زمانه از دلم رو تباه
در کوچه های ماتمم غم چه رو براه
دلی آکنده
|
|
|
|
|
قَسَم به کفترای ،
خوبِ صحن وسرای، امام رضا و،
بَغ بَغ بَغواشون
|
|
|
|
|
بند بند دلم بند تو شد، لحظه و آنی
|
|
|
|
|
نوای ساز جرس می رسد بگوش دلم
|
|
|
|
|
عشق را باید در چشمانی جستجو کرد
|
|
|
|
|
در بند ظلمت اسیری محتاج نورم...
|
|
|
|
|
روی سینه ام نوشتی برایش
" بی تو هرگز"
|
|
|
|
|
بر لب جویی یکی مادر نشست
بند آغوشی طفلش را گسست
|
|
|
|
|
قَدَم بژَن گاندمَه هو رو اَندَه
ژگونَه وَهیشته وینده ته کورَندَه؟
|
|
|
|
|
حسین، با کل دنیا فرق دارد
حسین، عاشق ز غرب و شرق دارد
|
|
|
|
|
زیر شکنجه بود میگفت زندگی زیباست...
|
|
|
|
|
بگذار کسی نداند،که سهم ما از خوشبختی
تنها دو بال بود که پرواز را نمی دانستند
چون سایه ای که سالهاس
|
|
|
|
|
یه شال سرد تنهایی به دوش غصه افتاده
به زیر بغض گرمم شد در انتهای آزاده
|
|
|
|
|
و هرگز از عشق نخواهی فهمید
تا آن هنگام که؛
صدای جانم گفتنی
به لرزه درآورد بند بندِ وجودِ ویران شد
|
|
|
|
|
مرثیه آیینه ی تقدیر ماست
رازها در ناله شبگیر ماست
|
|
|
|
|
خود گذر کن از خطایی، که مفرط نبُوَد
|
|
|
|
|
دلم از کل جهان عشق تو را می خواهد
|
|
|
|
|
تو گمان مبر که بنشست به کوی من هُمایی ....
|
|
|
|
|
هر از گاهی سراغم می آیی در خواب
انگار که لیوان آبی در دست
|
|
|
|
|
به ما گُفته امامْ صادق (ع) عزیزم
تو شادی های ما خَندون باشید
وَ در غَم های ما مثلِ مُحرم
شما هم
|
|
|
|
|
سوار بر ابر میشوم و در سرزمین رویا تو را می جویم.
جامی پر از شراب را به من هدیه می کنی و مست و مدهو
|
|
|
|
|
ناز هنر
عجب لطف خوشی دارد هوای ناز چشمانت
اگر یکدم گذارم سر ، برآن گل های دامانت
|
|
|
|
|
کدام نـقّاش ، نـگاهـت طـرح انـداخـت ؟
کدام پیـکرتـراش ، چـشم تو را ساخت ؟
برفـت هـوش از سـر و دل
|
|
|
|
|
هر که بامش بیش گناهش از خودش بالاتر است
|
|
|
|
|
عشق، امروز در دلم چیزی به جز زنجیر نیست
|
|
|
|
|
دل من چه آرومه ،
وقتی که بارونه
|
|
|
|
|
قبلاً دلم میسوخت برای خودم
،،،، حالا نگران خیلیها
|
|
|
|
|
درصدرخاطراتم یادتوجاگرفته
|
|
|
|
|
موجبات لذتم آمد پدید ، دلها برفت...
|
|
|
|
|
هوا تب دار و سوزان ناله یِ رنگین کمان آمد
|
|
|
|
|
تار مویی افتاد
به چه درد می خورد؟
به درد شعر گفتن
|
|
|
|
|
در کویر قلب آدمی
بادهای سوزان رنج
این تازیانه های خشن وبی رحم
پیاپی به حرکت در می آیند
|
|
|
|
|
پروانه های مضطرب در من نشسته است
|
|
|
|
|
انتظار دل فزون ، شد ز انتظار دل
اختیار دل برون ، شد ز اختیار دل
|
|
|
|
|
دلتنگیهایم،
قد کشیدهاند
پا گرفتهاند وُ راه میروند
به دیدارت خواهم آمد.
|
|
|
|
|
خسته ام از مردمِ گندم نمایِ جو فروش
|
|
|
|
|
دورۀ سوز و گداز است، بیا اشک بریز
راهِ بهروزی دراز است، بیا اشک بریز
روبه حیله گری، سازِ تعارف زد
|
|
|
|
|
ای آنکه پیرم کرده ای دل را ببازم حاضری
|
|
|
|
|
من به قربان ِ همان کودک ِ کاری که سر ِ راه ِ تو
اِسپند دود کرده باشد
|
|
|
|
|
بی تو، دلم را می کنم لبریز این شعر!
تا گل کند از بانگ شورانگیز این شعر
بگذار، شاعر هر چه می خواه
|
|
|
|
|
پری رویان همی بردار می بین
|
|
|
|
|
مثنوی رحلت امام خمینی
اگر قلم به دست من .............
به روی دفتر سخن .............
|
|
|
|
|
پرنده های مخملی بوسه به گلها میزنن
ستاره های چشمکی بوسه به چشمات میزنن
|
|
|
|
|
در حوالی ام هر روز
مردی با دست زنی منقرض می شد
در تمام شب های بارانی ام
دختری خاطراتش را برد
|
|
|
|
|
اینجا همه در بند تماشای سرابند!
آشفته ی مهری و پریشان خزانی
|
|
|
|
|
میان نفس هایم..... زیر پایش چار پایه سکوت
|
|
|
|
|
شبی با دلخوری قصد نمازی بی وضو کردم
|
|
|
|
|
بن بست شد
این کوچه
دوست داشتنم اما
راه
درازی
دارد
|
|
|
|
|
ما تشنه ی دیدارِ تقربِ حبیب ایم
|
|
|
|
|
شاعران
حتی وقتی می میرند
موریانه ها را هم
عاشق می کنند
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۲۵ پست فعال در ۱۵۴۷ صفحه |