دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
|
|
حوصله ی به تاراج رفته ام را بر بگردان
درگرمای روزهای مرداد
روزنه ی امیدم رو به تاریکیست
هوا
|
|
|
|
|
کوی محبت روم از بی خبری
تو ز من گاه گاه هم خبری
زان پس وجود عشق تنهایی
فدایت حسین که سراسر خبری
|
|
|
|
|
چشم دنیاطاقت لبخندشاعررانداشت!
|
|
|
|
|
لطفا با فاز متر وارد شوید
|
|
|
|
|
هزاران چشم می بیند تو را...
|
|
|
|
|
افسانهٔ هرکس به سرم نیست دگر
کاشانهٔ کرکس به سرم نیست دگر
با کس ننشستیم و چو بی کس به سما
از بس ک
|
|
|
|
|
به برگ ارغوان سوگند
به آن یاسی که هر صبح بهاری با شمیم آکند
|
|
|
|
|
غروب تلخ خاطره ز فاصله به فاصله
کنار خود نشسته ام ز خاطره به خاطره
|
|
|
|
|
با یاد تو بیدارم با ساز تو دمسازم
با تو لحظه هایم تا بلندای آسمان است
|
|
|
|
|
ازغم
پناه بر تو
از تو
پناه بر شعر
|
|
|
|
|
عشق تو زد آتش به برم کاش بدانی
بشکست فراغت کمرم کاش بدانی
تا زلف سیاه و رخ چون ماه تو دیدم
دیوانه
|
|
|
|
|
از خودم عبور کردم
چند ساله بودم
که خانه
آستین کوتاه میپوشید؟
|
|
|
|
|
در خلیج رقص موهایت خزر بانوی من/ ای آناهیتای باران رنگی از ایمان بریز
|
|
|
|
|
تو دلربای عزیزی میان دل زده ها
|
|
|
|
|
شب و بیداری شانهء مردانه
عشق دیروزم تو نمی خواهی
|
|
|
|
|
دلیل با تو بودن، دیگری را بردن از یاد است
|
|
|
|
|
سرودهای عشق
به لب های پر از عشق می آیند
سوختن را
|
|
|
|
|
ما رو قایق های کاغذی می نوشتیم عشق است
|
|
|
|
|
سلام ای اظهر زهرای اطهر
سلام بانوی بانوهای محشر
سلام نورالوجود اصل هستی
|
|
|
|
|
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست که من کف زده میرقصانم
|
|
|
|
|
دلم دیروز را هر روز می خواهد
|
|
|
|
|
وَ بمآند به یادگار
هرچه هست از
حزنِ سختِ حرف،
اندوهِ محنتِ حسرتِ سال،
حسِ بغرنجِ غمِ قرن،
هر
|
|
|
|
|
" یاد باد آنکه ز ما وقت سحر یاد نکرد "
|
|
|
|
|
این چه دنیایی ست که ستاره م ،
همچو شمع ، با فووتی میمیرد ؟
|
|
|
|
|
در پسِ این سال هایِ بی باران
سرابِ نیلوفرِ
شعرِ من نیز خشکید
من شعر را
من تاریخ را
در شکوهِ بیس
|
|
|
|
|
همچو طفلی در فراغت گریه و زاری کنم
|
|
|
|
|
رُخسار و کمان از بر طنّاز گرفت
|
|
|
|
|
اخر ای ماه تمام جرم ّبه گنا هان چه شود
قوم ما دور ز ما ظلم سلطان چه شود
خفقان ستم جنگ
|
|
|
|
|
نه مرا توان که بیان کنم کمی از وقار تو یا علی
نه مرا توان که زنم دم از خم ذوالفقار تو یا علی
|
|
|
|
|
من از دنیا تمام عمر پوچم را طلبکارم
|
|
|
|
|
وابستگی ها کم کنیم
دنیا فریبست و خیال
آنسوی حقیقت دیدنیست
چون چشمه ی آبِ زلال
|
|
|
|
|
آمدم شیراز و با حافظ ز چشمت دم زدم
بعد تفسیر نگاهت، زخم خود مرهم زدم
دیدنِ آن چشمِ نازت خوابْ را
|
|
|
|
|
اگر جنگ نبود ،
من از غربت کودکی هایم که در خاک دیگر بودم میگفتم ،
اگر جنگی نبود
از پرتقال های ز
|
|
|
|
|
سرِ قصه
دراز است
اما
شاهنامه
در قفس
خواندنی
نیست
|
|
|
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم
مفسدان چون جیب خود را مملو از زر می کنند
ملتی را با
|
|
|
|
|
زین باده بنوشیم و شویم مست الست
مارا نبود خوشتر از این لحن خجست
"مَن مَن" به کناری بنهیم و "ما" شو
|
|
|
|
|
تنفس نکن این هوای بدو
تحمل نکن لحظههای بدو
....
|
|
|
|
|
بیا و قهوه ی فالِ دلم شو
چو سیب قرمزی مالِ دلم شو
بیا با هر حس و حالی که داری
رئیس ِ ثبت
|
|
|
|
|
نـمـیشـود ایـن غـم و سـوگ انـگار تـمـام !
از این مـلالِ بـد سـریـش ؛ بـایـد گـریـسـت
|
|
|
|
|
بزرگتر شدنت مبارک عارفه ی عزیزم❤😍😘😘😘
|
|
|
|
|
... ور نه کس چینی بشکسته خریدار نشد
|
|
|
|
|
گشتم همه جا نبود حتی به دروغ/《یک دوست که با او غم دل بتوان گفت》
|
|
|
|
|
عشق در دفترم فلسفه بافی میکند
|
|
|
|
|
شده آغوش کسی باز برایت نشود؟
هیچ دل راضی و مرضی به بقایت نشود؟
|
|
|
|
|
چه ها کردی تو با نقاش باشی
|
|
|
|
|
ما دراین چند روزه ی عمر،
ز دنیایمان چوبها خوردهایم
|
|
|
|
|
جهان در ساعت صفر و بدنها سایه یِ شلّاق
|
|
|
|
|
جهان درحرکت.فلسفی
جنبيدن ماده در مکان است
چون باعث خلق در جهان است
چون حركت ماده در مدام
|
|
|
|
|
کاش میشد که دلم سخت شود همچون سنگ
|
|
|
|
|
شعری برای امام حسین علیه السلام
|
|
|
|
|
هر روز سراغِ تو ز این شهر بگیرم، من بین غم دوری قلب تو اسیرم
|
|
|
|
|
شاید آن جام که دادی، غم من چاره کند
|
|
|
|
|
گویند:تن خسته را چای ده
جان خسته را آغوش
اولی: تلخ
محتاج قند
دومی:شیرین
خودِ خودِ قند
بداهه
|
|
|
|
|
زلف بازی کردی و من شا نه ام. ۲
ساختی زنجیرو من دیوا نه ام
گل شدی درباغ عشق وعاشقی
دیدمت ، مانند ی
|
|
|
|
|
من به غارتگری چشم تو عادت دارم
|
|
|
|
|
بیا که ناله ی قلب خراب میکشدم
تو نیستی به برم این عذاب میکشدم
|
|
|
|
|
هر روز مرا کوی تو چون باد گذر
|
|
|
|
|
قصد فرارم نَبُود تا که من
در شب چشمان تو زندانی ام
|
|
|
|
|
چو گم گشت آن مه رویت هلال طاق ابرویت
به هر جمعیتی شرح فراقت مو به مو کردم
|
|
|
|
|
زندگی میهمانی خوبی است من ناخوانده ام!
|
|
|
|
|
به دنیا گر نجویم عشق را ، هرگز نمی خواهم
شراب سلسبیل و سایه دلسای طوبی را
|
|
|
|
|
دستهایم را دراز میکنم
و به هچ چیز نمیرسند
چشمهایم پلک که میزنند تنها
...
|
|
|
|
|
در تاریخ زندگی ام
عکس های زیادی گرفته ام
تا جغرافیای زندگیم را
گم نکنم
|
|
|
مجموع ۱۲۴۰۴۱ پست فعال در ۱۵۵۱ صفحه |