سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
به نام یگانه ی هستیبخش
سلام و درود خدمت یکایک نابیان ارجمند و
با آرزوی سلامتی و عزّتِ روزافزون برای مدیر عزیز این مجموعهی هنری استادسیداحمدی زاده و همگی شما اعضای گرانقدر سایت ادبیشعرناب
- چند سطری مشقِ تمرینی
دربارهی شعرِ قشنگِ استاد آزادبخت ادیب
تقدیمِ دیدگاههای شریفتان می گردد.
همچنان عاشق نبودم در برت
همچنانم بی گُدار
زُل به دَرها می زدم من
زل به هر راهی عَبَث
نی که در قلبت سُراغی
نی که راهی در سرت
خاطراتت را خَراشی می زدم
هم شبم هم روزگارم را تَراشی می زدم.
باحریفانم چه خندیدی چه بس
حیف شد عمرم چه بس حیفآ
چه بد.
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
نیمایی دوستداشتنی من تقدیم به تمام اساتید شعرناب
بااحترام محمدرضا آزادبخت
- اگرچه دلگویههای موزون و متونِ منثورِ مسجّع از قرونِ متمادی تا الان ، در اشعارِ اهلِ قلم و شاعران و نویسندگانِ دانشپژوهی چون نجم الدین ها در رسالات و کُتُب ارزشمندی مثل مرصادالعباد ؛ یا خواجه عبدالله انصاری در مناجاتنامهی زیبایش یا زیدری در نفثهالمصدورش یا حکیمجُوینی در تاریخ جهانگشای خود و یا همین سعدی عزیز در گلستان اش و جامی عزیز در بهارستانِ ناب اش و ....تاکنون ، هریک به زیباییِ منحصربفردی آورده اند ولی تحولآفرینیِ مآثرِ نیما پس از سفرش به غرب را در این زمینه ، هرگز نمی توان نادیده انگاشت .
- راستش به این دلیل که علیرغمِ اکثریتِ خط خطی های خودم و در غزلنویسیهایم ، طرفدارِ اشعارِ کوتاهِ ایجازیِ بلندمعنا هستم و انصافاً انقدررر سرودهی منسجمبیانِ ایشان باوجودِ کوتاهی ِ سطور ، دلپسند و زیباست که این نگارهی شریف ایشان ، بهانهای شد تا راجع به ایفای نقشِ تحوّلآفرینِ نیمایوشیج در این زمینه در ادب معاصر ، که بتدریج در پیمایِشی نوگرا ، باعثِ بروزِ شعرِ امروزی و بویژه سپیدِ شاملویی و موجنویسیها در روندِ تعالیِ معنابخشی شعرِ کنونیِ ایران و ساختارشکنیاش ، گشت ؛ به اختصار هم که شده ؛ چند سطری بنویسم .
- یقیناً اصطلاحاتِ (( نقد ادبی و انتقاد )) دو مفهومِ جداگانه و مُتباین از یکدیگر به لحاظِ کارکردی هستند و در نقدادبیِ یک اثرِ هنری ، پُروسه ای همراه با تقویتِ محاسنِ نگاشت در جهت ارتقای کمی و کیفیِ اثر و محوِ تدریجیِ معایبِ آن ، بدور از هرگونه لفّاظیهای تعریضگونه و کنایاتِ دِلشکن ، جزوِ اهمّ ِ کارِ نقادان و اساسِ اصولیِ آن بایستی باشد .
- نخست آنچه دراین شعر برای دیدگاهها بارزتر است تکرار است و اغلب شاعرانِ نیماییسُرایِ معاصر نیز در کل از شاعرانی هستند که به آرایهی ادبیِ تکرار ، توجّه خاصی دارند؛ زیرا این صنعتِ ادبی اگر درست و دقیق در اثنای متنِ سرودهها بکار گرفته شود ؛ یقیناً موجب لطافتافزایی و زیبایی در جنبهی موسیقیایی و آوایی ِ شعر و ترتیبدهیِ ظریفی به شَکیل بودنِ شعر خواهند بود.
- تعریف صنعتِ تکرار در واقع کاربردِ بیش از یکبارِ هجا یا کلمه یا کلماتی در جمله یا بیت است ؛ نیز یکی از پارامترهای قالب ادبیِ نیمایی را همین تکرار است که به خود اختصاص می دهد و بیشتر در گونه ی بدیعِ لفظی برای تاکید و یا به قصدِ تعظیم و تنبیه و بزرگداشت ، به کار می رود.
- اگرچه این تکرار در عادیگوییها اصلاً به هیچ وجه خوشایند نیست ؛ اما برعکس در سبکهای ادبی بویژه در شعرِ کوتاهِ تقدیمیِ استادآزادبخت ارجمند در سِیرِ مقاصدِ بَلاغی و آرایشِ کلامی و یا برحسبِ ضروریّاتِ شعری به نظرم بهرهمندیِ درستی داشته است . در خصوصِ این جستار ، با تجزیه و تحلیلِ دَواوینِ ادبی پیشینیان و امروزی ها و اشعارِ زیبای اهلِ هنر ، می توان انواعِ آرایهی تکرار را در صورتهای مختلفی مثل : تکرارِ واج و هجا ، تکرارِ واژه ، عبارت و اصطلاح و جمله و مَضامین ، به شیوه های هنرپرور ، مشاهده و استخراج نمود.
- این مطلب را هم باید اضافه کنم که تکرارِ مَصاریع نیز از دیگر نکات قابل برداشت و تامّل در این شعر و اساساً قالب نیمایی است که شاعر گاهی در ابتدا و انتهای شعر مصراعِ خاصی را تکرار میکند. ( صنعت ادبی ردّ العَجُز عَلی الصَّدر در شعرِ کلاسیک ) که اینگونه تکرار ، شعر را غنیتر و منظم سوتر جلوه داده و توجه خواننده ، بیشتر به آن جلب میشود.
که در شعر مذکور هم انواعِ تکرار را چه در هجا و چه در واژگان بهصورتی آوانگار و جالب و دلنشین ، مشاهده می فرمایید.
- در نمودِ قالبِ نیمایی ، اشعار به جای چیدمانی از (( ابیات )) ، از چند (( بندِ )) بههم پیوسته ، تشکیل می شوند ؛ که این بندها با همراهیِ قافیه ، درطولِ سروده در ارتباطِ معنایی و سازه ای و آوایی هستند.
- شعر نیمایی با وجودِ حفظِ وزنِ عروضیاش ، مویّد به ترتیبِ یکسانآوری و هماندازهی هجاها و ارکانِ عروضی - به هیچ وجه - نیست.
- در واقع علیرغمِ نحوهی ساختاری در شعرِ کلاسیک با انواعِ قوالبِ سنّتیاش یعنی : قصیده و غزل و مثنوی و رُباعی و دوبیتی و ترکیببند و ترجیعبند و مسمّط و مُخَمّس و قطعه و ملمّع و تکبیتی و بحرطویل که در همگی ِ انواعِ آن ، مصاریع در تعدادِ هجا و ارکان هماندازه بودهاند ؛ مصاریع یا سطورِ شعرِ نیمایی با توجه به معنا و موسیقیِ کلام ؛ کوتاه و بلند میشوند که در واقع ((( اصلِ کوتاه و بلندی ِ مصاریع ))) یکی از ارکانِ اساسی در شعرِ نیمایی محسوب است که در دلسروده تقدیمیِ استاد آزادبخت هم این اصل به شیوهای تمیز و خوشپرداخت رعایت شده است.
- در این مرحله یک نکتهی ریز به نظرم می رسد که شاعر خودش در کامنتها درباره جملهوارهی ( را یک خراشی ) اذعان می دارد که نشانه ی ( را ) اضافه است ! ؛ شاید این بیانِ ایشان سهوی بوده است ؛ چرا که در اصطلاحِ ( یک خراشی) بکاربردنِ دو علامتِ بیانِ وحدت ، در اول و آخرِ واژه ی (خراش) از لحاظ دستور زبانی صحیح نیست ؛ چون یا باید بنویسد : یک خراش / یا بنویسد : خراشی / و در واقع این یک ، یا آن یای وحدت است که اضافی است ؛ نه آن ( را ) که نشانه مفعول قبل از خاطراتت است و بایست باشد .
- خاطراتت را خراشی می زدم.
- که اگر ( یک خراش می زدم ) هم می نوشتند ؛ یکنواختیِ وزنِ شعر ، به هم می خورد.
بگذریم .
- اینسان از شعرِ معاصر ، یعنی شعرِ نیمایی و به تَبَعِ آن سپید و موجِ نو و آزاد ، مقیّد به تکرارِ قافیه در پایانِ ابیات نیستند ؛ بلکه هر کجا نیاز به قافیهآوردن در شعرِ نیمایی - باتوجه به موسیقی و آهنگِ شعر ، احساس شود ؛ از آن استفاده میگردد. به قولِ خودِ نیمایوشیج ، قافیه (( زنگِ مطلب )) است . که در شعرِ نیمایی نقش آوایی و موسیقیِ بیرونی را قوافی بر عهده دارند . چنانکه در شعر استاد آزادبخت نیز صنعت حس آمیزی و جناس در واژگانی مثل ( تراش و خراش) این وظیفه را بهخوبی انجام داده است .
- کلاً هدف از تغییراتِ واضح و بحثبرانگیز در شعرِ نیمایی ، همسو گشتنِ زبانِ شعر با موسیقیِ درونیِ کلام و اجتناب از محدودیتها و یکنواختیهای حاکم در شعر سنّتیِ فارسی و البته حرکتی پویا و مُستَمَر داشتن در جهتِ گستردگیِ مَنویاتِ باطنیِ به سویِ قلم و رویِ کاغذ آمدهی نگارندگانِ این نوع شعر است.
آنچه که محتوا و درونمایهی قالبِ نیمایی (( چه کوتاه و چه بلند)) - که حتماً با چامک و هایکو و انواعِ آن در وزنگرایی ِ خاصاش تفاوتها دارد - و بر شیوه ی پردازشیِ آن استوار است ؛ مسائل اجتماعی و سیاسیِ روز است. شاعر از مفاهیمِ انتزاعی و دور از اجتماع ، اغلب فاصله می گیرد و هر چه تمامتر به مسائلِ انسانیِ زمانهی خودش رغبت دارد . شاعر شعرِ آزاد از طبیعت ، از تجربیات فردی و پیرامونی ، از عواطف و احساسات ، از عشق و ارتقای سطحِ آگاهی و حتی از فُرم گرایی ، برای سرودن اشعارش بهره میبرد و شخصاً خودش در اثنای شعرِ خودش حضورِ پُر رنگی دارد. یک ( من ) در شعر نیمایی همواره به تلاطمِ افکار از بُعدی فرازمانی در جریانسازیِ شعر به نگرش و پویِش است.
- شعرِ نیمایی شعری است که نوعِ نگرشی ژرف و بنیادی به مسائلِ انسانی دارد و اهمیتی که شاعر برای پدیدههای اجتماعی و رَوندِ رو به رُشدِ جوامع قائل است را به خوبی در بیانش می توان مشاهده کرد ؛ در این نوع شعر ، شاعر دربارهی دغدغههای اجتماعیِ دورانِ معاصرِ خویش مینویسد و خودش را در قبالِ جامعه اش حتماً مسئول و سَهیم میداند.
- جزئیاتپردازی ، که خصیصهی هنر است در توجّه به طبیعت و مادی بودن شعر نیمایی ، وجه تمایزِ آن با اشعار ذهنیگرا و کلیگویِ شعرِ کلاسیک است.
- در اشعار نیمایی ، صنعت اِبهام و البته ایهامِ چندمعنایی و البته تضاد ، موج می زند و خواننده را وادار به تفکّر و مَکث در این مقولاتِ تُرداندیشِ مندرج در عمودِشعر میدارد.
- دیدِ فلسفی و تامل مدار با زبانی نمادین در اشعاری با رویکردِ سمبولیسم ؛ بُروزی چندلایه داشته و برای درک بهتر آن به دقت ، درنگ و تحلیلی دانشپژوه نیاز است.
- نیما به شخصه در اشعارش از واژگانِ محلّی مانند داروَگ ، چماز و سیولیشه ، میم رز و امثالهم به کرّات استفاده کرده است و همانطور که گفتم طبیعتگرایی یکی از عناصر پُررنگ و طمطراقی در سروده های این نوع اشعار است.
شاعران متمایل به سبک نیمایی نیز با توجه به اقلیمِ جغرافیایی مختصی که دارند ؛ بارها از این روش برای سرودن اشعارِ نو با بیانی ساده اما مفهوم پرداز بهره مند بوده اند. عین اشاره روزگار و شوگار در شعر آقای آزادبخت .
- توجه به آواها و صداها و صور خیال و خلق موسیقیایی کلام در اشعار نیمایی آزادی گستره تری دارد . شاعران این سبک از صداهای پرندگان و جانداران و حتی اشیای بیجان هم مانند ساعت و سنگ برای هویتبخشیدن به اشعارشان در بکارگیری صنعت ادبیِ جاندارنمایی استفاده میکنند که از نکات جذاب اشعار نیمایی استفاده مکرر از صور خیال است. جان بخشی به اشیا را به وضوح میتوان در این سبک شعر مشاهده کرد. از جمله این جان بخشیها در شعرهای نیما میتوان به ساحل آشوب و عطسه و شب و استخوان آرزو اشاره کرد که در شعر استاد آزادبخت نیز چنین است .
- شاخصه ی هنجارگریزی و خلاقیت در بکارگیریِ اصطلاحات جدید و متفاوتی که در اشعار نیمایی آن هم برای نخستین بار در جهتِ تعالیِ معناپروری در ذهن و کلکِ خود شاعر خلق شدهاند مثل : خندهناک ، دوزخ آرا و نازک آرا از جمله واژههای نو و جدیدِ نیمایی در شعر هستند که در اشعار استاد آزادبخت هم این اصطلاحات و آوای نوراندیش به زیبایی تمام نمایان است.
- بیگُداز زل به درها می زدم...
- استفاده ی زیبا و مضمرگونه از سه صنعت ادبی تعقیدِ لفظی و ایهام و کنایه توامان در واژه ی زدم :
- (( زُل زدم / در زدم / رَه زدم + ایما به ضربالمثل بیگُدار به آب زدن )) .
که سختیِ چشمبهراهی و انتظارِ یک عاشق را با سبکی غنایی در این جملهی شاهکار با طرحِ واژگانی زُلال در رَوندی به چیدمانیِ هماهنگ چونان قطراتِ جاریِ رود و قطاریسوت ، آورده است که به قول زنده یاد سیمین بهبهانی :
انتظار از مرگ جانفرساتر است .
خلاصه بسیار زیبا نگاشتید و تقدیمیتان مبارک استادان سایت شعرناب باشد . مزیّن به شبهجملهی حیف با الف اطلاق در حیفا با بارمعناییِ شایستهی تامّلات که حسرت نه بلکه اشتیاقِ خالصانه و تواضعمدارِ شاعر را در پایانبندیِ اثر ، برای دَوامِ دوستیها در سایت و دیگرجوامعِ بشری ، پیامی دلنگار و ارزشآفرین و صلحجوست چرا که حیفا مرا یادآور نامِ دختری در فلسطینِ اشغالی سرزنینِ زیتونها نیز هست . واژه ی حیفا ( به عبری: חֵיפָה ) بزرگترین شهر در شمالِ فلسطینِ اشغالیست و مرکز استان حیفا و سومین شهر بزرگ در محاصرهی رژیم صهیونیستی است. شهر حیفا از یک سوی در کرانه دریای مدیترانه و از سوی دیگر در دامنه ی کوه کرمل واقع شدهاست.
شهر حیفا از نخستین شهرها در خاورمیانه بوده است که از طریق خط راهآهن حجاز، به شبکه راهآهن ریلی فلسطین پیوست. دانشگاه شهر حیفا یکی از دانشگاههای اصلی اسرائیل اشغالگر است. از دیگر دانشگاههای مهم که در شهر حیفا واقعشده ، میتوان به تخنیون - دانشگاه صنعتی اش اشاره کرد که در فناوری هوافضا و علوم مهندسی و تاکتیکی ، دارای شهرت جهانی است. مکابیحیفا اسمِ تیم فوتبال شهر حیفا است . منطقهی پلپاز ، در شمال شرقی حیفا واقع شدهاست . باغهایی که در اسرائیل به باغانِ ایرانی معروف هستند ؛ در فهرست میراث فرهنگی جهانی ثبت شده اند . باغها و ساختمانهای مرکز جهانی بهائیت در شهر حیفا قرار دارند . در وسط شهر حیفا و بر دامنهی کوه کرمل ، مقبره علیمحمدبابمنحرفالدین هم قرار دارد . بیتالعدل اعظم که عالیترین مقام تصمیمگیری در دین بهائیهای مزدور از سال ۱۹۶۳ میلادی ، در شهر حیفا مستقر شده است . مِتروی شهریِ حیفا نقش مهمّی در ترابری شهر حیفا را برعهده دارد. متروی کابلی حیفا اولین قطار شهری در خاورمیانه بوده است که در سال ۱۹۵۹ میلادی ، به بهرهبرداری رسید . فرودگاه بینالمللی حیفا ، یکی از فرودگاههای بینالمللی اسرائیل اشغالگر است که در شرق شهر حیفا واقع شده است . امیدوارم به خواست یگانه خدا ظالمان هرجه زودتر نابود شوند و زمینهای فلسطینیان ِ مظلوم از جمله حیفا به مالکیتِ خودشان برگردد.
- ببخشیدم لطفاً که تندتند و سریع نوشتم .
بررسیِ محتواییِ دلگویهتان را به اندیشمندانِ سایت می سپارم
تا از قلمِ ایشان بیاموزیم.
--- در پایان پیشنهاد دارم خدمت شما و یکایک اعضای سایت ادبی شعرناب که اگر می خواهید مُعَرّفِ اندیشمندانِ ایرانی و غیر ایرانی و پیشینیان و آثارشان در سایت باشید ؛ با آوردنِ عکسِ شخصیِ این صاحب اثران بجای عکسِ پروفایل خودتان ! این نیّت خوبِ شما هرگز بدرستی محقق نمی گردد . چون طبیعتاً خیلی از اعضای سایت ، تصویرِ ایشان را نمی شناسند و حتی وقتی شما و دیگر کاربرانِ سایت در ذیلِ اشعارِ خودتان به صورتِ کامنت ، اشعارِ اندیشمندان ِ دیگر را می نویسید ؛ بازهم آشنایی با ایشان و اشعارشان به خوبی محقق نمی گردد و اینطوری باگِ اینترنتی سایت ضرر خواهد دید و زود پُر می شود و در ضمن موجب شبهاتی که شاهد آن در سراسیمگی و نگرانی ِ دیگرشاعران در برخورد و تشخیص ندادنِ پروفایلهای فیک و جعلی بوده اند و بوده ایم ، نیز خواهد شد ؛ بلکه شما می توانید با استفاده از وبلاگِ سراسریِ سایت که به زحماتِ شبانه روزیِ استادسیداحمدی زاده مدیر سایت برای همینکار یعنی معرفیِ شاعران و اندیشمندانِ دیگر و ارسال و نگاشتِ نقد ادبی ِ آثارِ اندیشمندان و نوشتن داستان و متونِ ادبی و اطلاع رسانی ها درسایت ، به لطف ِ ایشان فراهم شده است ؛ عکس و بیوگرافی و مطالبِ دلخواه تان درخصوص اندیشمندانِ ایرانی و خارجی را به همین بخشِ وبلاگ های سایت بفرستید و اینطوری در وبلاگها هم حضورِ موثرتری دارید و هم اینکه دیگر نیازی به تعویضِ مُدامِ عکسِ پروفایلِ خودتان و گذاشتنِ عکسِ دیگر اندیشمندان بجای عکسِ خودتان نیست ؛ یا اینکه لااقل از عکسِ هنریِ غیرِ شخصی برای پروفایل تان استفاده نمایید ! که این جور کارها نه تنها جلبِ توجه نمی کند ؛ بلکه حتی ناخواسته موجبِ بروزِ اشتباهاتی هم در سایت و گاه عاملِ سواستفادهی عادت کنندگان به جعلیکاریها نیز می شود ؛ که نیازی به اینگونه شناسایی ها نیست.
درپناه حق
سلامت و سرافراز باشید
شما و خانواده ارجمندتان و اهالی شعرو ادب
بااحترام - دوشنبه ۱۶ مردادماه ۱۴۰۲ ه . ش