جمعه ۵ ارديبهشت
|
دفاتر شعر عبدالقادر صالحی طبس
آخرین اشعار ناب عبدالقادر صالحی طبس
|
غروب ِجمعه درگیرم، پریشان می شود این دل
شبیه بید ِمجنونی که قربان می شود این دل
سکوتِ درد می ریزد، صدای ناله می خیزد
مگر احسان کند ایزد که میزان می شود این دل
ازاین پاییزِ بی رحمی ،ندارد باغ ِمن سهمی
چرا این را نمی فهمی پشیمان می شود این دل
تصور کن غروبی را، تن ِزیبا و خوبی را
تماشا کن تماشا کن ،شبستان می شود این دل
پراز بغضم ،پراز دادم ،زمستان می رود کم کم
پریشانم ،ولی شادم، گلستان می شود این دل
حریصِ چشمِ خیسِ تو، شدم هردم پلیسِ تو
اگرگردم رئیسِ تو، نگهبان می شود این دل
مرا تنها رها کردی ،نشان داری ز دلسردی
اگرپررنج وپردردی، دلیجان می شود این دل
اَمان از بغض ِسربسته، نگاه ِ آن دلِ خسته
به آه وسوز ِپیوسته ،که بی جان می شود این دل
دوباره باز خاکستر، زند شعله براین دختر
جهانِ تار،روشن تر گل افشان می شود این دل
صالحی✍
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.