سلام برکوچک بانوی شاعرم بانوی محبت و عشق
دخترمهربان ناب افسانه ی عزیزم
ممنونم ازحضورارزشمندشما
زیبانگاهید نازنینم
شرمنده ام کردی بازمهربانم
ببخشید که دیروزمهمان داشتم ودیرجواب سوالتو میدم نازنینم ...
🔷️♦️واما جواب سوالت:
عیوب قافیه عبارتنداز:
اقوا، اکفا، ایطا وشایگان
حالا باتوجه به تعاریفی که ازهرکدام ازاینها داریم در قافیه وعروض وحتما خودتونم می دونید ...
اگربخواهیم خیلی مته برخشخاش بگذاریم وعیبی برقافیه های این شعر من بگیریم عیب اِقوا است
حالا اقوا چیست؟
اقوا یعنی وقتی که كه در قافیه نوعی ناهماهنگى (در علائم: فتحه. ضمّه. كسره. يعنى: اَ. اِ. اُ) باشد آن عیب را اِقوا مى نامند. مانند:
مزن بر دهان گنه كار مُشت
كه رفته جهنم كه شد در بهِشت
مشت وبهشت قافیه اند دراینجا وعلامت ضمّه ى (مُشت) و نشانه ى كسره ى (بهِشت) در اين بيت موجب بوجود آمدن عيب قافيه ى (اِقوا) شده است. یعنی یاباید هردو ضمه باشد یا هردوکسره
مثلا بهِشت زِشت قافیه اش کردنش درسته هردو کسره داره حرف قبل ازروی اش
یا مُشت با کُشت ولی اینجا درشعرمن این قاعده رعایت نشده مثلا کلمات جَدیدوشَدید ناپَدید باهم همقافیه اندودرستم هستند اما کِشید وچِکیدورِسید درست نیستند باایناهمقافیه شوند
گرچه برخی ها معتقدند این عیب رامی توان نادیده گرفت ودراشعاربسیاری ازبزرگان هم این عیب دیده میشود واختلاف نظرهست بین عروض دانان مثلا من درچندین شعرحافظ این عیب را دیده ام ...
مثلا این غزل حافظ رابه دقت نگاه کن عزیزم:
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟
فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟
ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد
هر آن که سیبِ زَنَخدانِ شاهدی نَگَزید
مَکُن ز غُصه شکایت که در طریقِ طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
ز رویِ ساقی مَه وَش گلی بچین امروز
که گِردِ عارضِ بُستان خطِ بنفشه دمید
چُنان کرشمهٔ ساقی دلم ز دست بِبُرد
که با کسی دِگَرَم نیست برگِ گفت و شَنید
من این مُرَقَّعِ رنگین چو گُل بخواهم سوخت
که پیرِ باده فروشش به جُرعهای نخرید
بهار میگذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز مِی نچشید
قافیه ها عبارتند از:
دَمید،نَبید،کِشید،نگَزید،نکِشید،دَمید،شَنید،نخَرید،نچِشید
اگردقت کنی کِشیدونکِشیدونچِشید که روی حرف ماقبل از روی علامت یامصوت کوتاه کسره دارند اما بقیه فتحه اند ...
ویا این شعروحافظ هم همینگونه است:
ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید
وَجهِ مِی میخواهم و مُطرب، که میگوید رسید؟
شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسهام
بارِ عشق و مُفلسی صَعب است، میباید کشید
قَحطِ جُود است آبروی خود نمیباید فروخت
باده و گُل از بهایِ خرقه میباید خرید
گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همیکردم دعا و صبحِ صادق میدمید
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشهای بویی شنید
دامنی گر چاک شد در عالمِ رندی چه باک
جامهای در نیکنامی نیز میباید درید
این لطایف کز لبِ لَعلِ تو من گفتم، که گفت؟
وین تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دید؟
عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید بُرید
تیرِ عاشق کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد
این قَدَر دانم که از شعرِ تَرَش خون میچکید
حالا اگرمنظورمو فهمیدی ازت می خوام که قافیه ها ی معیوب این غزل حافظ را برام بگیعیوب قافیه عبارتنداز:
اقوا، اکفا، ایطا وشایگان
حالا باتوجه به تعاریفی که ازهرکدام ازاینها داریم در قافیه وعروض وحتما خودتونم می دونید ...
اگربخواهیم خیلی مته برخشخاش بگذاریم وعیبی برقافیه های این شعر من بگیریم عیب اِقوا است
حالا اقوا چیست؟
اقوا یعنی وقتی که كه در قافیه نوعی ناهماهنگى (در علائم: فتحه. ضمّه. كسره. يعنى: اَ. اِ. اُ) باشد آن عیب را اِقوا مى نامند. مانند:
مزن بر دهان گنه كار مُشت
كه رفته جهنم كه شد در بهِشت
مشت وبهشت قافیه اند دراینجا وعلامت ضمّه ى (مُشت) و نشانه ى كسره ى (بهِشت) در اين بيت موجب بوجود آمدن عيب قافيه ى (اِقوا) شده است. یعنی یاباید هردو ضمه باشد یا هردوکسره
مثلا بهِشت زِشت قافیه اش کردنش درسته هردو کسره داره حرف قبل ازروی اش
یا مُشت با کُشت ولی اینجا درشعرمن این قاعده رعایت نشده مثلا کلمات جَدیدوشَدید ناپَدید باهم همقافیه اندودرستم هستند اما کِشید وچِکیدورِسید درست نیستند باایناهمقافیه شوند
گرچه برخی ها معتقدند این عیب رامی توان نادیده گرفت ودراشعاربسیاری ازبزرگان هم این عیب دیده میشود واختلاف نظرهست بین عروض دانان مثلا من درچندین شعرحافظ این عیب را دیده ام ...
مثلا این غزل حافظ رابه دقت نگاه کن عزیزم:
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟
فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟
ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد
هر آن که سیبِ زَنَخدانِ شاهدی نَگَزید
مَکُن ز غُصه شکایت که در طریقِ طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
ز رویِ ساقی مَه وَش گلی بچین امروز
که گِردِ عارضِ بُستان خطِ بنفشه دمید
چُنان کرشمهٔ ساقی دلم ز دست بِبُرد
که با کسی دِگَرَم نیست برگِ گفت و شَنید
من این مُرَقَّعِ رنگین چو گُل بخواهم سوخت
که پیرِ باده فروشش به جُرعهای نخرید
بهار میگذرد دادگسترا دریاب
که رفت موسم و حافظ هنوز مِی نچشید
قافیه ها عبارتند از:
دَمید،نَبید،کِشید،نگَزید،نکِشید،دَمید،شَنید،نخَرید،نچِشید
اگردقت کنی کِشیدونکِشیدونچِشید که روی حرف ماقبل از روی علامت یامصوت کوتاه کسره دارند اما بقیه فتحه اند ...
ویا این شعروحافظ هم همینگونه است:
ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید
وَجهِ مِی میخواهم و مُطرب، که میگوید رسید؟
شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسهام
بارِ عشق و مُفلسی صَعب است، میباید کشید
قَحطِ جُود است آبروی خود نمیباید فروخت
باده و گُل از بهایِ خرقه میباید خرید
گوییا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همیکردم دعا و صبحِ صادق میدمید
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوییا در گوشهای بویی شنید
دامنی گر چاک شد در عالمِ رندی چه باک
جامهای در نیکنامی نیز میباید درید
این لطایف کز لبِ لَعلِ تو من گفتم، که گفت؟
وین تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم که دید؟
عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق
گوشه گیران را ز آسایش طمع باید بُرید
تیرِ عاشق کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد
این قَدَر دانم که از شعرِ تَرَش خون میچکید
حالا اگرمنظورمو فهمیدی ازت می خوام که قافیه ها ی معیوب این غزل حافظ را برام بگی...👆👆...
شعری زیبا و با احساس خواندم از قلمتان
جسارتا برخی قوافی شما در این غزل معیوب است
ای کاش که به این امر مهم هم عنایت داشتید
البته در بحث و نظرات مختلف به دلیل عدم شناخت این مقوله این قوافی را درست می دانند که حال دیگر
صلاح با شاعر محترم است که از کدام نظر پیروی کند
بمانید به مهر و بسرایید