يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ دلتنگی شاعر فیروزه سمیعی
|
|
به یاد آر
گل زود گذر تابستان بسیار دور را
|
|
|
|
|
تنها درخت شاید
با یک مشت پرنده در سر
از چشانم دانه می خورند
|
|
|
|
|
نمی دانم چرا آواز باران سوز دل ها شد
|
|
|
|
|
با دنیای تو بیگانه ام
مثل پرتقالی با درخت کاج
در زمستانی ترین هوای تابستان
|
|
|
|
|
جای خالی ات را
با پرت کردن حواسم از روی بلندترین ساختمان شهر
پُر می کنم
|
|
|
|
|
تو
آنی ...
پيامبر آواز گنجشگ ها
و درخت و سنگ و رود ...
از تو موج مى گيرند
زمزمه ی آرام كرانه ها
|
|
|
|
|
سرودهای عشق
به لب های پر از عشق می آیند
سوختن را
|
|
|
|
|
از سلولم می شود
پرواز پرنده گان را دید
|
|
|
|
|
سیب سرخ می چینیم
از درخت هوا
و آن را
به حوض ماهی ها می سپارم
|
|
|
|
|
قبل از همه ی معشوقه هایت به تو ایمان آوردم
قبل از آفتاب گردانها
به آفتاب
|
|
|
|
|
از کلاهی که می بافی
خرگوش می پرد
|
|
|
|
|
دلم برای کاشی های آبی حوض
که آینه دار ماهی های سرخ بودند
برگ سبز رقصان در آب
و مورچه ی ناخدا
|
|
|
|
|
از چشمانت بپرس
چند بهار
پرستو
در پستوی نگاهم
لانه کرد و
به هوای آسمان ابری تو پرواز
سیب س
|
|
|
|
|
به ابر سپرده ام
وقتی یادم به خاطرت آمد
بر پنجره ی خانه ات ، ببارد
|
|
|
|
|
باید از ایستگاه شلوغ کلمات
یک "تو" را بر دارم
|
|
|