محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمعه 18 خرداد 1403
1 ذو الحجة 1445
سالروز ازدواج حضرت علي عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها، 2 هـ ق Friday 7 Jun 2024
مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خظ قرمز ماست. اری اینجاسایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..
جمعه ۱۸ خرداد
هر روز خبر میرسد از نوار غزه
فکری کنیم برای روز مبادا چرا
روز مبادا برای توست مبادا ترا
کویر
تابلوی صداقت تورا
در وصف دریا کشیده
وتنها
نقطه ی سپیدی را معنا کرده
من برای نقش تو
غزالِ عمرم تشنه است
آبی بده به این غزال
مرا ای دوست چرا با آن متاع آشنا کردی
تو میدانستی متاعیت میکشاند مرا به ولگردی
امروز می نویسم شعری که جاودانی است
رخ داد ماه
بر طاق آسمان
دل داده اش را...
من بیچاره ی مجنون خیال وصل جان دارم
دور شو از بند پلیدی
رهسپار ایمان شو
از دیار نا اهلان بگذر
رو به سوی باده مهتاب کن
از گزند تیغ اغ
رفتم
رفتی
رفت
تو از کنار من
او به سمت تو
من به سوی ویرانی...
انگار اینکه توی محله ی ما
اجل میگرده میبره کَسی را
تو رفتی از نبودت شعر گفتم..
از لبان سیب سرخت بوسه چیدن سهم من
ناز کن ای نازنین نازت کشیدن سهم من
شهد شیرین لبت مخمور میدارد م
آنجا که تویی، چه آب باشد چه سراب
آباد شود کنار تو هر چه خراب
سر چشمه راز ندانم که کجاست
کز مرحمتش کل وجود پا برجاست
از عشق برون تراود این آب زلال
یا از
دلتنگم، ️دلتنگ نگاه یارم
دلتنگم، دلتنگ نوای تارم
تنیده چو پیچک ، دچار و مستانه
تو ای ناپاک زمستان بترس از خشم این بستان
ز هر گلی که میچینی ای زمستان بهار میبینی
آخرش از خانهی من رفت و دیگر برنگشت
خسته ام از زندگی، از زنده مانی خسته ام
از کهنســـالی در ایامِ جـــوانــی خستــه ام
رخسارِ ایمان مسخ شب ، ققنوس ، خاکسترنشین/بر گردِ این آتش نرقص از هیزمِ دار روشن است
پیروز تا جهان هست باید ز ریشه رویید
فتوای شاعرانست ... حکم خزان پاییز
ما صبر ایوبیم اگر این هجر را وصلت بود
ایوب نیز از صبر ما خجلت زده روزی شود
دربهارانکهابرمیبارید
باغبانازجنابآبشنید
جدایی گشته آواز شب صحرا نمینالم
می کند با باغ و بازی باد مست هرزه گرد.
دلمگرفتهایخدازحالم
بارگُنهشکستههردوبالم
در تب عشق سوختم و کسی باور نکرد
دلم شکست صدای شکستم را کسی باور نکرد
عشق دنیای عجیبی داشت نمی دانستم
با خود قصه شاه و پری داشت نمی دانستم
عشق یک راه بلندی داشت ب
دلم تنگ است,دلم ویران ,دلم آبان آبان است
به هر سو بنگری پاییز و دلتنگی فراوان است
....
یکی می گفت
وقتی اونو دید دلم ،
طوری هوایی شده بود ،
اهل جنوبم از نسل کویرم
طبیعت، اندیشه کردم
در دشت بلوچستان ،سر سبزو ،خوش وخندان
ریشه اندر نخل د
گر تو توانی دل ما را ببری آفرین
ای سلیمان رو نمایان کن که مُلک
باز جولانگاه شیطان ها شده
رویایی نشسته به مژگان من امشب
باغی که بی صاحب شود دنبال رد پاست
✍️ترانه سرا: م.مدهوش❤️
🎤خواننده: رعنا سیاوشی🎤
چرا دنیات برای ما نداشت هیچی
بیاور سوزن عشق و نخی از تار مویت را
شدم بازیچۀ دستِ، حسادت های گه گاهت
شدم درگیرِ وسواس و، تمنّاهای بی راهت
دلم آخر مگه سنگه؟ که نیشِت
در کتاب موحش گمراهی نوع بشر
فاطمیه فصلی از یک ظلمت بی انتها است
تقدیم به دبیر پسرم دانیال
چشمم هوای دلم پدیدار میکند
خوابم نمیبرد که مرا بیدار میکند
حسین_قالیباف
تابان
مرغبهشتمکهچنینمستخدا میروم
زادهعشقمکهبهاینحال وهوا میروم
تا تو را دیدم / دل کشانیدم
سویت ای نازنینم
ختم تنهایی/ فصل شیدایی
با تو شد بهترینم
درد و درمانم
معشوقه ی من نازنین دلبرم
می دونی تو هستی تاج سرم
وقتی نیستی تو کنارم
میشکنه بال و پرم
گوش کن تا پرده بردارم،از آن گنجینه ام
از نگاری که بُوَد، سرمایه ی دیرینه ام
خیلی وقته رسم مردانگی مرده
اثر ازش نمانده
اونایی که دم زدن زمردی
حالا رفتن پی،،وایی،،ی،مردی
استخوانی میان زخم تاریخ
تشنگانی غرق مرداب
نوشدارویی بعد سهراب
ما دیررسیدگانی
شماره ۴۵
خندید به من گفتی تو لایق من نیستی
من دختر شاه ام تو در حد من نیستی
گفتی که تو
مطیع شده عصیانم ،
دیگرمن را نمیخواهی ؟
بنده تر شدم جانا
دگرمن را نمیخواهی ؟
نقش قالی می زند
رخسار پیر در
آینه
عشق ، عقلِ هفت خط پیمایِ مشرب دیده است ..
این قلم کاری دو صد لشکر کند سر کشان را اين قلم بي سر کند
من که بی قیدِ چنین هزار دامادم و تو ...
من از آوارِ تو و خانه ی پوشالی تو
من از وعده های شیرینِ پر از خالی تو
که سلامِ گرگِ من، بی طمع بود
.....با نام خدا.....
با نام خدا گفتم و دست بر قلم شدم
هزار کار بی او زدم این بار با او شدم
با نام
مجموع ۱۲۴۵۸۸ پست فعال در ۱۵۵۸ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک