درود دوستان شعرناب
دختر دیوانه به دوشکل نثر وشعر است امیدوارم مورد پسند دوستان باشد
نکته نظرات شما باعث شکل گیری بهتر این مجموعه خواهد شد
تقدیم به دختر دیوانه
؟؟؟؟؟؟،؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بوسه کمال آستان حیرت است
بوسه جان فدای داستان غیرت است
شکل بوسه اظهار چشم هایت در باغ بود
شکلی افزون در نشاط کاج بود
غش کرده روی عجیب ناشاد من است
بوسه در مشت ،گرداگرد عالم عجیب می چرخید
گونه ای می درخشیدباتبسمی پر سروصدا
کاش لبان گر گرفته ات را می بوسیدم
دستم را بگیر و رها نکن
لبخندت چهره روشن شده از تاریکی
مرا به جنون بوسه می کشاند
آهای دختر دیوانه :
جمال مابت را به چه کسی عاریه داده ای
که چنین جسارت بوسه مرا عقوبت می دهد
گاهی رنج می کشم گاهی تزکیه رنج
آخرش کی قصد بوسیدنت بر ملا می شود
شانه هایت سرزنشم می کنند
دقیق تر پرس وجو کن
که شهود احساست شبیه کدام بوسه خواهد بود
از میان همهمه برخیز
بگذار دستپاچه تر از بوسه
لبهای ایستاده را روی یکدنگی ابرو بگذارم
بگذار سُرخورده تا بنا گوش احساست
بوسه را فرو بنشانم
قاطعانه تکرار شو
مخلصانه از سر خشم پیشنهادت را روی زمین بگذار
ترسم خیالم قربان بوسه ها نگردد
ترسم بی رمق معصومانه منتظر حدس سکوت من باشی
بالا تر بیا زیرک تر از لبهای من
پی در پی چند قدم دیوانه باش در شبهای من
فرض کن ازسر ذوق سیلی خورده چشمانت
دوباره برخواهم گشت
دوباره باور کن
هیچ وقت لب به لب بوسه متوقف نخواهد شد
چه کسی بهتر از این می توانست برای دختر دیوانه اساس احساس باشد .
آیا بیهوده بودن و سبکسر بودن می تواند رازی ازباور بوسه را بر ملا کند
سخت شاعر دیوانه لای لبهای خود می چرخید و همچنان مراقب این سو به آن سو بودوشبیه قایم باشک بازی کوچه را عاریه خود می کرد
وبرای مدتها درخیال خویش به هوس تدارک بوسه دیگر بود
و همچنان منتظر ،،،شهمامتش را التماس گونه در ناله ای حزن آلود رو می کرد
حیص وبیص تمام وقتش دختر دیوانه بود .
گاهی به میل خویش ،خودرا حلق آویز حماقت می کرد تا بار دیگر نخ وپنبه ی این بوسه باشد
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بااحترام محمدرضا آزادبخت
پی نوشت
شاعر دیوانه:
کسی می تواند نقاد شعر من باشد که مرا از نزدیک دیده باشد
هرگز نپندار دختر دیوانه خودشاعر نیست
درودبرشما جناب آزادبخت عزیز
بسیارزیبابود
آفرین تصاویرقشنگی داشت
اگرعمر ودل ودماغی بود چندخطی خواهم نوشت برشعرتون...
موفق باشیدهمیشه