يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ دل نوشته های من شاعر زهرا یوسفی آتشگاه
|
|
ما سرشار از حرف های نگفته ایم
اشک های نریخته
بغض های مانده
ما لبریز حسرت هایی که افسوس
|
|
|
|
|
در رقص قطره ها
چشم ها تر شدند
بغض های کهنه صد پاره
زبانه کشید
شعله های درد
در آغوش تنهایی ام
|
|
|
|
|
کسی هست معنایم کند
عشقش آسمانی
محبت اش خاکی
دلش دریایی
دوست بدارد مرا
در اوج تنهایی
در ک
|
|
|
|
|
هوای بارانی
در چشمها جاری
در جاده کلمات
تکه های شعری
بوسه باران
چکیده
بغضی ، غر
|
|
|
|
|
ما سرشار از حرف های نگفته ام
اشک های نریخته
بعض های مانده
ما لبریز حسرت هایی که افسوس شدند
آغو
|
|
|
|
|
وقتی در خود شکستم
تیزی غرور
در هوای بارانی
اشک هایم
پرده در شد
ناله های درد
درخزان
دی
|
|
|
|
|
بگذار
تنها
در تنهایی ام
تنها باشم
تن را
در تنهایی
تن کنم
تنها باشم
|
|
|
|
|
بامن حرف بزن
از دردهایت
از زخم هایت
از سکوت شب هایت
از عشق بگو
از نفرت بی انتهایت
|
|
|
|
|
فرمانده عشقی
درکالبد زندگی
الههی زیبایی
با عطر دل انگیز خواهش
آغوشش تنهایی ام را پر کرده
|
|
|
|
|
کویر
تابلوی صداقت تورا
در وصف دریا کشیده
وتنها
نقطه ی سپیدی را معنا کرده
من برای نقش تو
|
|
|