چهارشنبه ۲۸ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
شدم بازیچۀ دستِ، حسادت های گه گاهت
شدم درگیرِ وسواس و، تمنّاهای بی راهت
دلم آخر مگه سنگه؟ که نیشِت بی اثر باشه
بگو دردایِ نا غافل، کجای استخون جاشه؟
تو با افکار پوسیده، دلم رو جامِ خون کردی
منو درگیرِ تشویش و، گرفتارِ جنون کردی
نمی دونی تواین دنیا، کسی دائم نمی مونه؟
کسی از قصّهٔ فردا، اصلا چیزی نمی دونه؟
کسی که مهربون باشه همیشه ساده و خوبه
کتابِ قصّۀ فرداش، پر از فصلای مطلوبه
کسی که مهربون باشه، به آدم ها نمی خنده
درِ احسان و خوبی رو، رو آدم ها نمی بنده
یادت باشه تویِ عالَم ثواب بی حسابی نیست
گناهِ بی مکافات و، چِرای بی جوابی نیست
کتاب مهربانی ها، هَمَش از عشق و تسکینه
همش از حال فرهاده، همش حرفای شیرینه
چقد خوبه که تا هستیم، دوای دردِ هم باشیم
مثِ دمنوش نوشینی ، مفید و تازه دم باشیم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کسی که مهربون باشه ؛ به آدم ها نمی خنده
درِ احسان و خوبی رو ، رو آدم ها نمی بنده
سلام استاد ارجمند
زیبا و نکته آموز نگاشتید
ترانه ای با ساختاری آهنگین و زبانی مردم پسند.
واقعاً همینطوره که فرمودید
ای کاش کسانی که راحت دل می شکنند به این راحتی انسان ها را از مهربان بودن پشیمان نکنند .
سلامت و دلشادباشید