پنجشنبه ۱۷ خرداد
|
|
عشق را باید نه در دل خانه جاویدان بود
|
|
|
|
|
شب شب مستی ست بیا رو سوی هستی ست بیا
یار بغل کرده تو را چه مِی پرستی ست بیا
رقص شد آغاز کار م
|
|
|
|
|
عشق را هرکس کند معنا، معما می شود
صد هزاران نکته در این واژه پیدا می شود
|
|
|
|
|
درد،درک است وخیال ازچه شدن بودچرا
زانکه زین حاصل ودرکی که عبث راگویم
|
|
|
|
|
در این دنیای دون و پست و فانی
چو ابری می شود روح جوانی
|
|
|
|
|
گاهی فقط دیوانه بودن راه بهتری ست
|
|
|
|
|
امروز هم حال دلم بسیار طوفانیست
ماندم گرفتار واسیر واژه های گنگ
|
|
|
|
|
مهدی آمد هزاران دفعه از راه آمد
ما به راه دگری مهدی خود را جوییم
یوسف از مصر به کنعان پریشان پیوس
|
|
|
|
|
سجده بر حق میکند توحید را اثبات ، اگر
سجده کردی رو به ایوان طلایی بهتر است
|
|
|
|
|
تا بر زبانش نام من را اشتباها برد مُردم
|
|
|
|
|
به عشق او اسیرم من، مرا زین بند مَگْشایید
|
|
|
|
|
دلم صفا گرفته از صفای مرتضی علی
|
|
|
|
|
ای دردِ غمِ عشقِ تو درمان و دوایم...
|
|
|
|
|
از آن روز که چشمان تو دیدم
|
|
|
|
|
آینهام پر از تصویر و ترانه
پر از آرایش زنانه
پر از وقار مردانه
|
|
|
|
|
جانم فدای تو که تکرار نمی شوی
|
|
|
|
|
تو این خونه، تو این خونه
کسی هس که غزلخونه
....
|
|
|
|
|
گفتند شکست مقدمه پیروزی است
گاهی شکست مقدمه خود سوزی است
|
|
|
|
|
اگر دریا بود زیبا
اگر دشتش بود رعنا
|
|
|
|
|
احساس میکنم طعم تازه یی
از میوه های نارس تو
در باغ وجودم
جوانه کرده
و من در اینجا سخت گله م
|
|
|
|
|
پشتمان چونکه سوارندبگوییم ای ول
قالمان هم بگذارندبگوییم ای ول
ما به شکرانه ی انبوهِ جهالت مستیم
|
|
|
|
|
بی عطر عشقت کل دنیا ترس دارد
|
|
|
|
|
همه شب در پی خوبان جهان ، کوشیدم
|
|
|
|
|
هر کسی که امروز با تو خوب هستن
نگاه بکن به چه دلیل خوبن
عده ای بخاطر پول و مال تو
بعضی بخاطر پس
|
|
|
|
|
الا یا ایها الساقی ...کجایی؟
بگو کی پرده از رخ می گشایی ؟!
نگو یک جمعه و یک جمعه و یک...
فقط
ا
|
|
|
|
|
سفر کردی بدون من ، نمیخواهی که برگردی؟
تنم قبل تو تنها بود ، تو هم تنهاترم کردی ؟
زمان و ساعت ا
|
|
|
|
|
خروسان جای طاوس رنگشان ناس
|
|
|
|
|
شیرینےِ خسرو شدهاےِ از لجِ فرهاد!!!
|
|
|
|
|
🔶درد ِ وقتی که شده...... 🔶
|
|
|
|
|
برشی از یک مثنوی+ بندی از یک چهارپاره+ یک کوتاهسروده
|
|
|
|
|
به روزگار پر از جنگ مردمان مجاور...
|
|
|
|
|
چشم تو پیام می داد،وقتی گل سرخی را بوئیدی و بوسیدی،
|
|
|
|
|
ای یار
چشم ماهی آبی وچشمان من هم پرزآب
او میان آب دریا من شناگر در سراب
محمد_باقر_انصاری_دز
|
|
|
|
|
قلبم از قهرت پریشان شد شکست
|
|
|
|
|
زدم فالی گفت خوا جه شرحی از وصالش
که دل را می ربود ز باب معرفت بوی کمالش
به ساغر پر
|
|
|
|
|
تا ابد ما را ز مهرت وامداران کرده اند
|
|
|
|
|
در فرا دیدهای بی فردا
بَر خوردیم به دیوارها
مُهر خوردیم در کف سلول
پشت پلک های کبود دعا
|
|
|
|
|
دریایی را نمی خوام ،
که کلی کوسه داره
|
|
|
|
|
هردویک خواب میدیدم
ولی توزودتر بیدار شدی
|
|
|
|
|
آهن پرست هنوز عاشق من است
|
|
|
|
|
عرشی و بیچاره شدم طائر و پروانه شدم
یار بغل کرده مرا بَه که چه بیخانه شدم
مستم و دیوانه شد
|
|
|
|
|
دست رد بر سینه ی عقلت بزن
کز ورودت خارجی از مرد و زن
می نوازد دلربا آواز دوست
در نمازند نظم حاکم
|
|
|
|
|
پروانه وار
بانگاهی به آغاز
زندگی کن کوتاه و آزاد
ای دخترکِ بردبار
|
|
|
|
|
شاید تو هم مانند من یک لحظه ای شیدا شوی
|
|
|
|
|
دل شکسته اشک ریزان ملتمس هق هق کنان
|
|
|
|
|
باز هم صحبت زندگی و ما یملک آن
یک نفر پرسید آن را از من
گفته بودم در جوابش من هم
که همین است ک
|
|
|
|
|
یکتایی و یکتایی ات همتای ندارد
|
|
|
|
|
منم راوی ، مسیر و داستان و قیل و قالم عشق
|
|
|
|
|
کرج ما بهشته کلی گلستان داره
|
|
|
|
|
وطن ای مام من
تو مادری فداکاری
افتخار است که نامی چو ایران داری
در دل خاکت فرزندان با ایمان دا
|
|
|
|
|
روزگار کودکی در رنج بسیاری گذشت
|
|
|
|
|
دوبیتی نیرنگ
زمان تنگ و زمین دلتنگ و دل تنگ............ اسیر جامه ی عریان شده جنگ
|
|
|
|
|
نی بزن مطرب مرا جز تو نباشد همدمی
شایدم امشب براین زخمم گذاری مرهمی
نی بزن مطرب دلم آکنده ی در
|
|
|
|
|
زمان آن شده که سوی تو روان باشم
به رهنوردی این راه جانفِشان باشم
|
|
|
|
|
شاعر دلش برای ستاره چه تنگ بود
آمد به یاد او که ستاره قشنگ بود ...
|
|
|
|
|
بیا تا مجالی هست
یکدیگر را بغل کنیم
شعرهایم را بتکان
و هرچه دوستت دارم که افتاد
به خودت بگیر
|
|
|
|
|
توصیف می از مست شنیدم روزی
گفتا به بهشتم برد این بهروزی
هرگز تو به فردا نتوانی رفتن
امروزه اگر فک
|
|
|
مجموع ۱۲۴۵۸۲ پست فعال در ۱۵۵۸ صفحه |