سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 خرداد 1404
    5 ذو الحجة 1446
      Sunday 1 Jun 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        هرگز لبخند را ترک نکن حتی وقتی ناراحتی، چون هر کسی امکان دارد عاشق لبخند تو شود. گابریل گارسیا مارکز

        يکشنبه ۱۱ خرداد

        اشعار دفتر شعرِ یادو خاطره ها شاعر فاطمه بهرامی

        فاطمه بهرامی

        چشم دوخته ام به جاده ای که پایانش بی انتهاست بی خبر از آن که آغاز و پایانش خداست
        ۱۰۳ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سپرده میشود به صندوقچه خاطرات روزهای پاییزی زیبا تا آغاز شود دلتنگی های زمستانی در شب طولا
        ۱۰۸ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مجذوب طعم تند وفلفلی آزادی شد دختر بازیگوش تا ساندویچ بی عفتی را با لذت بیشتری گاز بزند
        ۳۵۸ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        کودکان کار چشمانش کوهی از اندوه را بغل کرده سلطان بغض بر گلویش حکمرانی می کند آهنگ صدایش
        ۱۷۷ بازدید     ۳۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        اشتباه نکن نه تو فقیری نه من حاتم طائی نادان خوبی نمی فهمد نه به کوهی نه به کاهی
        ۲۳۰ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        این روزها اگر چه بند آمده زبان شعرهایم اما ،،،،،، خروار خروار فریاد نقش بسته بر حنجره ی
        ۲۶۵ بازدید     ۳۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سیه پوش آسمان و اهل زمین است سالروز هجر یار امیر المومنین است مدینه شرمنده و امروز غمین ا
        ۲۶۳ بازدید     ۴۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        تو را آنگونه می خواهم که پاییز و هوایش را شبیه چای لب سوزی که می سوزاند لب عشاق با صفایش را
        ۳۳۲ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        آتش گرفته باغی که پیچیده در آن عطر زیتون زیر گلوله زیر بمب زیر خمپاره های خصم صهیون جولانگه کفت
        ۲۷۸ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        با غرور پر جذبه قدم بر دل زمین می نهد پاییز صدای رعد هایش تن آسمان را می لرزاند قطار بار
        ۲۰۶ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        عمری در پاییز یاد تو سر کردم درغفلت خواب پاییزی عمر خود هدر کردم خزان شد هم بهار و هم پاییزم
        ۳۱۹ بازدید     ۷۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        قیام شقایق سرخ بر پیکر خصم زخم کاری ست وطن وادی عشق نی ..... جای بی بند و باری ست نهراسیم
        ۲۴۹ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شب بود ستاره در نوردید با عشق کوه کهکشان را با لبخند زیبا پک می زد پیپ آبی هفت آسمان را
        ۳۱۳ بازدید     ۷۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سالیان سال دید دشمن درونمان برکه ای محبوس را کشت حسرت پیشترفت هایمان کل اقیانوس را عزمی
        ۲۶۳ بازدید     ۴۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مصمم در اندیشه خیال نظاره گر نوری از پس تاریکی ها. باورش بود امید است ... ثمره ی وجودش؛ وباز می
        ۵۸۷ بازدید     ۱۰۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        ورق می زنم روزگار پریشانی ام غم و شادی و همه روزهای تنهایی ام ورق می زنم برگ برگ پاییز ام
        ۱۹۹ بازدید     ۳۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مقطوع النسل کردند زیر ساطور جلادی بنام ((زن ،زندگی ،آزادی )) دخترانی را که مادران فرد
        ۲۹۰ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سپرده ام به درد به غم به غصه نایم را بریده اند هر سه اهریمن به جان صدایم را من آن شاعره ی
        ۳۸۴ بازدید     ۴۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        وطن ای مام من تو مادری فداکاری افتخار است که نامی چو ایران داری در دل خاکت فرزندان با ایمان دا
        ۳۷۹ بازدید     ۳۹ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        "خوشا آن دل که دلدارَش حسین است" همیشه بر لب اذکارَش حسین است به دنیا باحسین یار است اگر
        ۳۳۷ بازدید     ۴۹ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        دلش گرفته آسمون می باره از چشاش باز قطره قطره های بارون اشک غم آسمون شاد می کنه دلامون بازم ص
        ۳۰۹ بازدید     ۵۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        می سوخت در هیزم آتش غیرت معجنون آنگاه که زلف پریشان لیلا را در دستان باد می دید ....
        ۳۱۶ بازدید     ۴۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        چرا به زمزمه ای لب تر نمی کنی؟ ای دل ! دیوار سکوت خراب و فاصله کم نمی کنی ؟ای دل ! هست نشان هزار ع
        ۲۲۵ بازدید     ۶۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شب بود درمبهمی سکوت دوختم نگاه را از پنجره ی ماه به ایوان ملکوت هلال ماه وزیبای مهتاب نظاره
        ۲۲۸ بازدید     ۴۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خشک وتر باهم سوزد مادامی که باد شعله افروزد شهر شود دریا چون موج نعره برمی دارد نعره های ناگهانی
        ۲۳۱ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        دختری می دید رنج پدر گرد پیری آمدش آرام به سر روی آرامش ندید ، در پس کار جان فرسا گشت پیر و ا
        ۵۳۹ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مگر چه نجوا کرد ؟ صبا به گوش گلستان که اخم غنچه وا شد زخنده در میان بوستان زهر کرانه می آید :
        ۲۹۵ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خواهم سرود ! کتاب درد را دردی که آزرده حتی خاطر دنیای نامرد را قصه های من سراسر ماجرا قصه ا
        ۲۶۶ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        «برایت کافی نیست » ای من خسته این همه ننگ و نام بودن رفتن نفهمیدن این همه اتهام ! ای م
        ۴۱۵ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شاعر آن است که هر بار با جزر و مد امواج ذهن کوله بار پر باری به ساحل سخن هدیه آورد حتی با یک کلام ..
        ۲۹۲ بازدید     ۳۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غربت فاطمه سیه پوش آسمان و اهل زمین است سالروز هجر یار امیر المومنین است مدینه
        ۲۲۷ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        دلش برای رسیدن نفس نفس می زد پاییز بود برتابستان بانگ جرس می زد شادان وخندان بود غمگ
        ۵۶۹ بازدید     ۷۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        دارم از مردم دلی اندوهگین طرحی از افسوس دارم بر جبین روزگار نا به سامانی شده ست نیستند آن
        ۱۹۴۳ بازدید     ۱۰۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        ای نگار همیشگی ،رهبر مهزیار همیشگی ،رهبر من شدم یار ومانده با تو هنوز انتظار همیشگی ،رهبر
        ۴۳۷ بازدید     ۴۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        ناگه به شهر دلهره ها می بری مرا قدری درنگ کن ،به کجا می بری مرا حالا که پاسخی به سوالم نمی
        ۳۷۹ بازدید     ۳۳ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        جا ماندگان اربعین دلم دارد امشب هوای کربلا چه دلتنگم امشب برای کربلا گلویی پر از بغض دارم
        ۲۸۸ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        در سفر عشق......‌‌ به رسم ادب اول باید خدمت پدر مشرف می شدیم وبا کسب اجازه از ایشان به زیارت فرز
        ۲۶۵ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        آن نقطه ی آغاز که من و تو ما می شویم گر بچرخد چرخ تقدیر سرو رعنا می شویم
        ۲۸۱ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        حال و هوای مردم ما یاد باد آن روزگاران قدیم هرکسی بود در شهری مقیم دوستی ها بی ریا بود وفهیم
        ۳۹۹ بازدید     ۵۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        من که دانم خیمه ی عدل تو بر پا می شود دیده ای دارم که هر شب بی تو دریا می شود چون که می ترسم
        ۳۳۰ بازدید     ۳۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غربت انتظار برسان ای باد صبا پیام مرا به گوش یاران مغرور پر مدعا
        ۱۱۵۴ بازدید     ۳۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غروب حرم غروب حرمت به خود مات می کند ما را چو می بینیم جلوه‌ی ذات پاک یکتا را غروب حرمت
        ۳۷۳ بازدید     ۳۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        هوای محرم شد محرم هوای دلم بوی کربلا گرفت بی روضه خوان دوباره دل من عزا گرفت مرغ شوریده ح
        ۴۲۲ بازدید     ۳۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خدا نوشت به نام علی بنیاد جهان را و آفرید به نام علی ، زمین و زمان را نگاشته بود خدا پیش از
        ۴۸۳ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مژده شیعیان عید غدیر آمد بهر امامت ما علی امیر آمد خندید با لبخند غدیری زهرا تا دید علی بر
        ۲۹۰ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خالقم مرا گفت :نگارم به عشقت عالم آفریدم بدیدم بر تو بنیاد به مهرت شادی وغم آفریدم تو را روح
        ۳۸۵ بازدید     ۷۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سر آغاز تمام قصه های ناتمام من تویی بهترین سخن برای پایان کلام من تویی می نویسم قصه ای از عم
        ۳۴۰ بازدید     ۳۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        عنکبوتهای کن کف می زنند در جشنواره کن تا برایتان پر می کنید حنجره ها را از صدایتان بادی
        ۵۹۹ بازدید     ۸۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        گویا خیال ماندگاری دارد این غم با آبادان سر ناسازگاری دارد این غم تا خواب را از چشم مردمانش ند
        ۳۸۶ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سردار دلها سردارگرفت از پس تردیدها یقینش را رفت و بر گزید در این کار بهترینش را شکفته غنچه
        ۳۴۶ بازدید     ۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        گاهی دلم می خواهد از خود سفر کنم ز این روزگار خسته خود باز گذر کنم تصویر مبهم بر نقشهای روزگار
        ۳۴۹ بازدید     ۲۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        درد پنهانی باز امشب دل من در بند نگاهت زندانی است دریای آرام وشب زیبای دلم طوفانی است ه
        ۳۱۸ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مادرفرشته هستی خدا به احترامت جهان آفرید آنقدر کم بود پیش مهرت بهشت جاودان آفرید از آن لحظه آف
        ۳۵۴ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        عشق من خسته دل را چه به شیدایی عشق در عاشقان گشته تماشایی چه شب و روزی
        ۳۰۶ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شب‌های بی علی شب قدر می شود دلم می کند هوایت را به شهر مدینه می شنوم دردهای آشنایت را زمین
        ۳۳۴ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سال رفته،عمر رفته ای دوست سال نیکو تر از نیکو گذشت بر سر شوریده ،آرزوها از پر گیسو گذشت
        ۲۶۷ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شب میلاد تو درهای رحمت خدا وا بود غرق نور همه ی زمین و آسمان ها بود رجب بود و ماه خدا از آن ج
        ۳۰۲ بازدید     ۲۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غریب شهر سامرا نه.... که آشنا هستی تو جانشین علی و عزیز خدا هستی هزار فخر ت
        ۲۶۰ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        باز غمین دل مولای مومنین است سالروز هجر مادری نازنین است بارانیست چشمان علمدار امر
        ۳۰۷ بازدید     ۲۵ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سردار چون روح تو راه جنان گرفت شانت زمین نبود تو را آسمان گرفت تازه مست روی سردار شدیم سنگ
        ۳۴۸ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مالک رهبر خبر رسید که مالک رهبر آوردند ولی مالکی بی بال وپر آوردند رها تر از نفس صبح بانسی
        ۳۰۴ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        سالروز حضرت فاطمه سیه پوش آسمان و اهل زمین است سالروز هجر یار امیر المومنین ا
        ۳۴۱ بازدید     ۳۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        زمستان گفت پنجره چه خواهی زمن طوفان جواب داد منم پیک رسیدن زمستان من کوله باری از بر
        ۲۵۴ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غربت مادر مسمار و در و میخ و آتش وای پسرم شیعیان من دیدید که چه آوردند به سرم بی رحما
        ۲۶۷ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        وادی عشق در این وادی هر چه دیدم با دیده ی مست گرد و غباری بود که بر دل آینه نشست چون
        ۳۰۹ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شهر من قیما خونه هامون رونقی داشت میون حیاطاش میز و صندلی داشت جمعه ها دور هم د خونمون جمع
        ۳۴۲ بازدید     ۱۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        مناجات ز دیده سیل اشکم گشته جاری به عشقت می کند دل بی قراری پرستش را به من شای
        ۳۰۰ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        غربت انتظار برسان ای باد صبا پیام مرا به گوش یاران مغرور پر مدعا
        ۳۴۴ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        دست ملائک خواب دیدم که ملائک آب حیاتم دادند دست در دست از دام بلا نجاتم دادند تا رها
        ۲۳۸ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خواهر غریب از مدینه تا خراسان پی برادر روان شدی ز تقدیر روز گار به خاک قم مهمان شدی اگر
        ۴۲۰ بازدید     ۳۹ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        شب فراق به شهر پر غم وغبار ما کسی سفر نمی کند زکوچه های تنگ وتار ما کسی گذر نمی کند دلم گ
        ۳۱۴ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        آرامش خیال شانه هایت محل آرامش وصالم بود بودن در کنار تو آرزوی محالم بود شب تا سحر ترن
        ۳۶۸ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        روزگار روزگار چون باشد تو را آموزگار درس را شروع کند از نقطه ی پرگار این معلم پیر
        ۳۵۵ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        آتش عشق از آتش عشقی که بود برجانت خبری نیست از گرمی شانه های مهربانت اثری نیست بر شب
        ۳۵۸ بازدید     ۱۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        خسته شدم خسته شدم از بس که جانان تو بودم در به در هر سرا و بی سامان
        ۲۹۷ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        توصیه کرونایی به فرزند بشنو از مادر حکایت می کند داستانها را روایت می کند در کوچه و
        ۳۴۴ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        به یاد شهریار پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند مرده ام، از من سراغ زندگانی می کند نیستم ،
        ۳۵۱ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        فاطمه بهرامی

        پدر آن لحظه ی زیبای نگاهت آغازم بود لبخند پر از مهر و وفایت نازم بود با هزار شوق مرا در
        ۳۲۵ بازدید     ۱۱ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8