چهارشنبه ۷ آذر
|
دفاتر شعر روح اله سلیمی ناحیه
آخرین اشعار ناب روح اله سلیمی ناحیه
|
ارزویی که در این هستی و معنا جویم
با تو جستن به خم ودیدو سخن ها گویم
اندکی لیک بگیرم به شفی دست تورا
تا به دل مستی و دیوانه شدن را گویم
ز بِهین بوی تنت را دل و شیوا سخنم
با سر و عقل و خیال از همه دنیا گویم
عاشقی ازچه بدین است وشدن دربرِخود
ذات عشق اخلق و ماهور و گهرها گویم
چشم تر بستر اقلیم گذر گشته مرا
طالع از عالم لاهوتی و ذَر را گویم
ای بسی بخت قرین بسته سوا دار مگر
زین سرا پرده که ظاهر ز سرا پا گویم
مادراین خرقه مگر سائل و مسلک به قدر
بود و باشیم که هادی یُو لهذا گویم
است وبودن به یقین حق که وجودم زِابد
باید أُوجب که به انفاس ذرین را گویم
زین همه کار و نگه بار و به زیٖ بارِوری
دیده باید به نگه هستی و حاشا گویم
ریشه در ملکِ عدم بود و ازل روی نما
کِ چنین هست ومن ازنیک به حق راگویم
باچنین سعی و جهانی که مرا دارد و بس
به چنین خرمن و خیرش چه رضانا گویم
فعل و رأیم به گهی باده و می بود و ازل
داد جان و جبروت ازچه، خوش الحاگویم
سرّ خلقت به یدی گفتن و، خفتن ز عجب
این چه دستی که توان دارد و امحا گویم
عیب رندان همه خوش داردو محفل کُنَدی
نفی عقل از سر عاقل چه شد انفا گویم
فاعل أر هست وذرابتر شده بودن به عمل
ذات نقصان به کمال از چه شدن را گویم
دردْ درک است وخیال ازچه شدن بودچرا
زانکه زین حاصل ودرکی که عبث راگویم
جنگ وجهدی که یقین باخودومن راشدنش
واجب از ذاتِ وجودی آن شد عدم؟ راگویم
شعر «روح اله سلیمی»
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی گرامی سپاس از نگاه و توجهتان 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
سلاملار ، لوطف الیبسیز🌹 و اما قافیه ها این شعر دراصل سؤالم برای همین قافیه ها بود چون جاییخواندم الف به تنهایی می تواند قافیه باشد اینجا ایا قبل ازردیف این نوع قافیه الحاقی نمی شود ممنون میشم اگر جواب دهید 🌹🌹🌹🙏 | |
|
سلام . ( الف ) می تواند به تنهایی قافیه باشد منتهی فقط وقتی که آن الف واژه ی مستقل باشد یعنی بن مضارع یا فعل امر اول شخصِ مخاطب از آمدن باشد که می شود ( آ= آی = بیا) .
شعر کنونیِ شما دچار تکرار مُداومِ قافیه ی ( را) و در برخی مواقع استفاده از حروفِ الحاقی شده است .
قوافیِ شعرتان شامل :
( معنا ، سخن + ها ، دنیا ، گهر + ها ، را ، را ، سراپا ، هذا ، را ، حاشا ، الحا ، رضانا ، امحا ، انفا ، را ، را ، را )
در قافیهنگاری اصل بر آوردنِ واژه های مستقل است .
به جهت ساختاری بویژه در قوافی بازنویسی نمایید .
سلامت و دلشاد باشید .
| |
|
با درودمجدد بانو حسین زاده گرامی 🌹🌹🌹 حرف را در نقش متمم ایا تکرار حساب می شود و یا متمم کلمه قبل است مثلا بیت : دل میرود ز دستم، صاحبدلان خدا را دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا اینجاحرف را نقش متمم است ایا تکرارش ایرادی دارد من نتونستم پیدا کنم پاسخی
| |
|
سلام مجدد
اول اینکه حافظ در آن غزل مورد اشاره ملمّعِ چند زبانه سروده است ؛ یعنی فقط کلماتش فارسی نیست بنابراین از صنعت ادبز ادغام بهره مند بوده است و با شعر شما خیلی خیلی فرق دارد ؛ نوعِ قوافی و ادغامش :
دل می رود ز دستم صاخبدلان خدارا
در بحر: مضارع مثمّن اخرب هست.
وزن عروضی و تقطیع – – U / – U – – / – – U / – U – –
مستفعلن / فعولن / مستفعلن / فعولن
یا همان :
مفعولُ / فاعلاتن / مفعولُ / فاعلاتن
دل می رود زدستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا کشتی شکستگانیم ای باد شرطه بر خیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را .............. .................... بینوا را
مدارا / گدا را / خارا / دارا / پارسا را / و ما را / سُکارا
و دوم اینکه :
وقتی کلمه ی ( را ) ردیف قرار بگیرد و کلمه ی قبل از آن ( با مصوت بلند آ ) ختم شود زمینه ی آرایه ی ادغام و آمیختگی آن فراهم می شود و ساخت های یاد شده به گونه ای است که چشم و گوش آوای متشکل از آن ها را نیز باتوجه به ملمع بودنشان می پذیرد و از آن جا که قافیه از مقوله ی موسیقیِ بیرونی شعر است ؛ همین که خواننده آن را یکنواخت احساس کند و لغزشی در آن نبیند ؛ کافی است .
البته کاربرد چنین ساخت هایی نشانی از قدرت شاعری و مهارت بیانی حافظ هست چون بایست در نظر داشت که حافظ در این شعر ملمّع چند زبانه سروده است ( یاقبله السُّکارا ) .
آشکار + را = حذفِ یکی از را ها در تلفظ یار + را = حذف یکی از حروف را در تلفظ
سکار + را = حذف یکی از حروف را و ادغام آن ها به یک حرف .
که در شعر شما چنین نیست .
ولی در شعر شما ( را ) جداست و تنهاست یعنی قبلش یک حرف را در کلمه ی قبلی اش نیاورده اید که ، کلمات شما قبل از ( را) مختوم به الف است نه مختوم به را .
سلامت باشید و شاد
| |
|
درود و عرض ادب استاد انصاری عزیز سپاس گزارم وجودتان سلامت 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود بر شما استاد گرامی اولا شکسته نفسی می فرمایید اگر الف را قافیه گرفته باشید درسته ولی «را»چهار بار قافیه شده است استاد سلیمی جسارتم را ببخشید | |
|
جان قربان اوستاد سپاس از نظرمجددتان🌹 اینکع در شعر معلوماتم کم است حقیقت را گفتم جوری که دیروز محض اطمینان رفتم سرچ تا ببینم قالب این شعر قصیده هست یا نه درهزاره پیچ وخم قواعد و اصول شعردر خم اولم و اما را و تکرارش مثلا حق را گویم فکر کنم را چون معنا مستقل ندارد و نوعی تایید اشاره ای است پس با کلمه قبل یکی میشود انگار شبیه نشان ها در دلها سرها گلها البته این و از نظر خودم گفتمو نمی دانم صحیح است یا نه امیدوارم اساتیدی که اگاهی دارند کمکم کنند | |
|
ارادت استاد انصاری بزرگوار 🌹🌹🌹🙏 | |
|
سنه منیم جانیم قربان یولداش 🌹🌹🌹🌹❤️ | |
|
درودو ادب جناب اصلانی عزیز 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
اراتمندم استاد ازادبخت عزیز م قدم بر دیده ما گذاشتید ،خوش امدید 🌹🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
ارادت استاد ازاد بخت عزیز واجب الوجود تز نظر بنده باید مختلف باشد مثلا مصر اخر کهواجب الوجودعدم را پرسیده در واقع عدم که نیستی هست ایا این( نیستی واحب الوجود است) اگر هست پس این کلمه در مورد خداوند نیز معناش فرق خواهد کرد قبلا بیشتر نوشته عای بنده در این ریل بودو طرح و چالش مسائل فلسفی و منطق بود اما بیش از حد جبهه گیری و محکوم کردنها باعث شد کلا قطع کنم سرافراز باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود و احترام بانو ژسپاس گزارم 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود جناب زراعتی محترم زیبا در نگاه و اندیشه شماست عزیز 🌹🌹🌹🤭🙏 | |
|
درود جناب لاهیجی لطف کردید 🌹🌹🌹🌹
| |
|
سلام و احترام استاد بانو اهنگران عزیز دنیایی سپاس از نگاه نیکتان 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود بانو رضایی گرامی لطف دارید 🌹🌹🌹🌹🙏 | |
|
درود استاد محمدی ارجمند و نیک سپاس ,🌹🌹🌹🌹 | |
|
جانیم قربان منیم قارداشیم ساغول 🌹🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
فلسفی بسیار زیبا و جالب بود
البته کمی سخت