چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت
|
|
بمان تا «او»
ببیند دردهایم را ...
|
|
|
|
|
چون سخن اينجا بشد حاكم بگفت
راست مي گويي رفيق نيمه خفت
|
|
|
|
|
من از رفتن تو باید میترسیدم...
|
|
|
|
|
نام تو در لا به لای دفترم جا مانده است/
در مسیر رفتنت چشمان من وامانده است...
|
|
|
|
|
صاعقهْ٬خورشیدومَهْ٬هم قاصدک
چون ستـــاره٬گِردِسَر٬گردنده رفت
|
|
|
|
|
ما مثل دو پنجره
روبروی هم
سرگشته و جدا
ولی در جستجوی هم
|
|
|
|
|
گنبدت مامن کبوترها کوچه باغت سرای آهوها
تالاب مهربانی آغوشت دسته دسته فوج فوج قوها
خرم از گل روی
|
|
|
|
|
جای دستای تو مونده روی گونه های خیسم....
|
|
|
|
|
بولبول گوله ائدیر بوجور بیانی
بلبل باگل اینگونه سخن می
|
|
|
|
|
هر که باشی نور چشمانش تو را حــــــــــــــــر میکند...
|
|
|
|
|
ازعشق بگوییدوحسینی که......
|
|
|
|
|
"مقشام" و خوب نوشتم با درد و غم سرشتم ،خدارو باز چی دیدی....
شاید دوباره باز هم ،قافیه های دلم
|
|
|
|
|
شنیدم من صدای گامهایت را،درونما شور برپا شد
ولی افسوس میرفتی و دل دربند دریا شد
|
|
|
|
|
ﺷﺐ ﺍﺯ ﻧﯿﻤﻪ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺷﺐ
ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻤﻪ ...
ﺳﯿﺐ ﮔﻨﺪﯾﺪﻩ ﯼ ﺣﻮﺍ
ﺗﺮﺱ ﻫﺒﻮﻁ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﺟﻌﺖ
ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﺧﻮﯾ
|
|
|
|
|
مرا عاشق بدیدار خودت کن
بکوی عشق خریدار خودت کن
|
|
|
|
|
نبضِ مسلمان نـامِ زیبای حسین است
|
|
|
|
|
من هم مثل شماها
رازی از جنس
بلورین تن برگها
|
|
|
|
|
جــیرجیرک تــوی تــاریکی
بـه کــدامین درد
|
|
|
|
|
بابا چهل روزه ندیدم روی ماهت
بابا دلم تنگ شد برای اون ن
|
|
|
|
|
دیدم که گلی گفت به آیینه ی راست
پژمرده شدم چه چیز دار
|
|
|
|
|
عاقبت اولاد اُناث و ذکور
روی دستانشان برندم به گور
|
|
|
|
|
جغرافیا جایی به غیر از کربلا دارد؟
|
|
|
|
|
اين چنين دشت عقاب و دوستان//
بعد از اين بشنو ز جنگل داستان
|
|
|
|
|
یه حسی تو چشات میگه
که عشق دیگه ای داری
واسه عاشق شدن شاید
ازین دنیا طلبکاری
|
|
|
|
|
حسين براي نجنگيدن مي جنگيد ....
|
|
|
|
|
من از چیزی نمیترسم سکوت من خود درده...........
|
|
|
|
|
تا که دیدم با ادا و ناز از راهی گذشت
|
|
|
|
|
هفتاد و دو کبوتر از آشیان پریدند...
|
|
|
|
|
نابيها مهمان من به صرف شام به يمن مديران جديد سايت
|
|
|
|
|
هر جایی که میرم حست میکنم
شاید اسمت بیاد تا اینکه نفس بکشم
یادمه میگفتی باورم شده عشقه پاکت
ولی
|
|
|
|
|
]این فصل،فصل اخر است ببخش عاشقانه نیست[
صد بار گفته ام که می روم،ببخش صادقانه نیست
مردم مرا به چ
|
|
|
|
|
حضورت جسم نمی خواهد
تو هوایی
هوایی که نفس می کشم
|
|
|
|
|
سری دارم پر از سوز و دلی پر درد و طوفانی
همه دردش همه سوزش به چشمانم نمی خوانی
مرا این درد و طوفا
|
|
|
|
|
.............................................
|
|
|
|
|
از جایِ گرم بلند می شود،
پرنده ی نفسم.................
|
|
|
|
|
باران بیا قولی به هم دهیم ...
|
|
|
|
|
حوا وُ هوس آدم وُ عالم غم وُ گندم
|
|
|
|
|
سالها حس غریبی سالها زیر لوای نیرنگ
|
|
|
|
|
ایدوست جواب عاشق زارت تو میدهی
رخصت مرا ورود بدارت تو میدهی
|
|
|
|
|
کمتر بزن شلاق با موهای مشکینت مرا
مَشتاق چون باران بیا ، آهسته ورقصان برو
مهمان پذیرم من هنوز
|
|
|
|
|
مهتاب و ناهید و ثریا رفتنی هستند
سوسوی عشقم را ببین بر کهکشانِ خود
|
|
|
|
|
ای کاش زود بمیرم
غم اندوه بر من سایه
افکند
دلم ازغصه پر شد
دوری از معشوق مرا
می سوزاند
دوست د
|
|
|
|
|
زن عوضی شعر طنزی ست از علی دولتیا ن این شعر از گرگهایی حکا یت می کند که با ظاهرغلط انداز ودر لباس می
|
|
|
|
|
در قابِ چشمان ِ تو ،دیگر جا ندارد...
|
|
|
|
|
تو که از چاله پریدی...وسط چاه نرو
|
|
|
|
|
اربعین آمد ومن کرببلایی نشدم
|
|
|
|
|
گاهی تاریکی لازم است که باشد
|
|
|
|
|
در کنار قلم شب
تشویش موهوم تیره جان سیاهی ها
تا سحر...عط
|
|
|
|
|
داری بدون من در آن آغوش می میری. شبها که از دوری من سر درد میگیری
|
|
|
|
|
دلدار كجايي
از روي تو زيبا چه شنيديم و شنيديم
|
|
|
|
|
زمانی
به فرزند ِ شیطان
با احترام می گفتند آقازاده
شیطان بزرگ گرگ شد
|
|
|
|
|
خدائی که بود نقاش زیبائی ها
روی بوم زندگی
تصویری کشید بی نظیر
برای تمام فصل ها...
|
|
|
|
|
عطر مریم در حباب بی کسی محبوس شد....
|
|
|
|
|
چو این آئینه ات زنگار بسته
نخواهی دید رخسار حقیقت
چرا تردید بر ما می کنی تو؟
که از ما بوده
|
|
|
|
|
دلواپست میشم
وقتی ازم دوری
دلواپست میشم
با اینکه مغروری
|
|
|
|
|
گوش زمان می شنود در همه جا صدای تو
|
|
|
|
|
و دوباره صدای خوش چلچله هادر پس هجمه ی یخبار سکوتباز در
|
|
|
|
|
مینگارم بر تصویر ماتت یک مهر فراموشی
|
|
|
|
|
چيزي شبيه بند کفشت
بر گردنم پيچيده مانده
از سايه ات من را جلوتر
هرجا که ميرفتي کشانده...
|
|
|
|
|
یک دل دارم عاشق ه دو دل شده
|
|
|
|
|
ای طنین پر ترنم،نای این حنجره باشی،کافی ست
|
|
|
|
|
ای تو برقلب من ازهرکه سزاوارترین
این منم در ره جانان تو غمخوار ترین
|
|
|
|
|
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود
بین غرورم و بغض ها جنگ میشود
|
|
|
|
|
عزیزدلم؛
بیا بهم برسیم...
|
|
|
مجموع ۱۲۳۷۸۰ پست فعال در ۱۵۴۸ صفحه |