جمعه ۷ ارديبهشت
|
|
یک خاطره یک روز از پاییز عریان....
|
|
|
|
|
من ، گور به گور شده ای هستم
که از گور همسایه
افیون تحمیلی را تقاضا دارم
|
|
|
|
|
هجا به هجا
واو به واو
قافیه به قافیه ...
|
|
|
|
|
گوشتیم و پوست
هنوز سرنگ را کشف نکرده (شیطان!)
لطفا
تزریق نکنید
.................................
|
|
|
|
|
عشق رفته لطف کن و از خاطراتمم برو
دیگه هرگز نمیخوام چشم بی نقص تو رو
|
|
|
|
|
غم برم خیمه زد و کرد مرا بارانداز....
|
|
|
|
|
هفده آذر
یک روز معمولی معمولی معمولی !!!
هیچ چیز متفاوت نیست
قرار هم نیست اتفاقی بیفتد
همه چیز ر
|
|
|
|
|
اینقدر سر به سر من و خدایم نکنید
|
|
|
|
|
بزم صفا گشوده شد،چنگ و رباب و عود و می
شهد خوش وصال جان، میرسد از سبوی وی
روزم اگر سیه بُدی، از
|
|
|
|
|
تنت زیبا چو گلهای بهاری
به رخ ماهی که در شب های تاری
دوچشمونت سیا چون بخت(تنها)
به یلدا ماندآن زل
|
|
|
|
|
کاغذ و جوهر و اندیشه و سوسوع چراغ
|
|
|
|
|
با این همه خاطراتِ خود ما چه کنیم؟
با تک تکِ این حادثه ها ما چه کنیم؟
با قصه ی پرپر شدن یک گل
|
|
|
|
|
دراین دنیازی پر مشکل./ که داردهرکسی مشکل/ زنم ناله از یک مشکل/ نامزد نسل جوان بامشکل
|
|
|
|
|
با من مزنيد حرف از حرف حساب
از جزوه و اثبات، از درس و کتاب
کافيست دگر منطق و جبر و ماتم
من خسته
|
|
|
|
|
نویسم از چهارده گل زیبا...
|
|
|
|
|
من عاشقم هنوزم- به عشق تو همیشه
|
|
|
|
|
((به نام مهربان))
درگوش دل چه خواندی کزخانه دربدر شد
اینگونه پای دل باز نا آشنا زسر شد
|
|
|
|
|
کوچه ها گرم و سپید
سنگفرشش همه مهر
دست هایم به زمین
التماسم به سپهر
|
|
|
|
|
از فراز کوهسار
بانگ بر می دارم
پرندگان آوازه خوان کوهسار را !
|
|
|
|
|
مبندی دل به دنیا ای برادر
|
|
|
|
|
اولین بارکه عشق را دیدم
عصر یک روز بهاری بود
شهرساکت
کوچه خلوت
آسمان آبی بود
|
|
|
|
|
..............................
|
|
|
|
|
موج اشکم می شوره،
ـ صورت ماه
تا که شب جار بزنه،پرسهٔ صُبحو...
ـ تو...دِلا
قـــــرمــزِ ماهیِ ت
|
|
|
|
|
به عشق حضرت معصومه شعر می سازم /
به این که نوکر اویم همیشه می نازم /
حسودی ام شده با دیدن کبوتر
|
|
|
|
|
مدیترانه ی آغوشت
مادر هزاران ترانه
|
|
|
|
|
گیسوانت
آخ گیسوانت و عطرشان
باد را وسوسه میکند
پاییز را مجنون
|
|
|
|
|
روز اول که جهان می ساختند
صوت یا حق در دلم انداختند
|
|
|
|
|
آرش کمانت را زمین بگذار ،قدر مساحت را نمی دانند
جان می دهی در مرز آزادی،حرمت به ساحت را نمی دانند!
|
|
|
|
|
غم انگیز ترین سرنوشت من است...
|
|
|
|
|
بر آستان عشقت ، هرگز گذر نمي کنم
به سوي کاشانه ات، حاشا سفر نمي کنم
از عشق تو گذشتم ، رو کز دلت
|
|
|
|
|
در شبی تاریک و ظلماتی که برای من اولین شبآرامش بود ماشین هایی با نور قرمز به من خیره شده بودند . مرا
|
|
|
|
|
جانا اگر زپنجره ي عكس ....
|
|
|
|
|
درد و دل كودك با امام زمان
من بچه ام شش سالمه ، امام رو دوست دارم زياد
امروز نياد فردا نياد ، يه
|
|
|
|
|
شنیده ام خوبی !
هر روز میان آغوش انزلی قدم میزنی
تا دوباره عطر دلبستگی ام را
از میان بوی تند ، ت
|
|
|
|
|
گور خوابیدنمان سوژه ی شاعر ها شد....
|
|
|
|
|
میلاد امام حسن عسکری (ع) مبارک باد .
|
|
|
|
|
سرد است ای دل! پس چرا این سینه را تبدار می بینم؟
شب سحر گشت و دو چشمان تورا بیدار می بینم
روزگار
|
|
|
|
|
وای خشگم زد که دیدم ، زنده رود
خشگ و غمگین از سپاهان رفته بود
|
|
|
|
|
زیاده خواهی است
می دانم
اکر بخواهم
در تنگنای این دنیا
وسعت آغوشت را
|
|
|
|
|
ای در نگاهت حضرت باران تماشایی
احساس ناب آبی آرام رویایی
|
|
|
|
|
ای شیخِ خدا ترس تو با حور بخواب
|
|
|
|
|
خنده هایت کاش در فالم شود
|
|
|
|
|
به لبخند نهان داغداران...
|
|
|
|
|
😀😬😁😂😃😄😅😆😇😉😊🙂🙃☺️😋😌😜
(طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف)
پز بدهم به دیگران، بنده به شادی و شعف
|
|
|
|
|
در برترین مهتاب
مرثیه ات را میخواند مادر
یک دخترم زیر آوار
یک دخترم
در کشتی ی شکسته
|
|
|
|
|
حیف آبستن چشمان پر از نم رودم
حیف خاکستر سیگار و سکوت و دودم
...
علی رفیعی
|
|
|
|
|
ببین به روی شانه ام نشان بار روزگار
|
|
|
|
|
همان بشوم
شراب کهنه بیاورکه من جوان بشوم
رها ز زردی و مانند ارغوان بشوم
به عشق رؤیت رویت مثال ابر
|
|
|
|
|
سجده کن بر آسمان قبله نشین
|
|
|
|
|
میخواهم دل به دریا بزنم
مسیر هفتم را به تقدس هفت آسمان قرعه زده ام
|
|
|
|
|
غمهجرانتوپایانندارد
ودردعشقتودرمانندارد
|
|
|
|
|
یک تار موی مهربانی شیر بند است
|
|
|
|
|
من در آغوش امنت متوقف شدم
|
|
|
|
|
ببین مادر غمینم
و دائم اشک ریزم
هنوزم کودک من
صدایم کن عزیزم
|
|
|
|
|
به یاد اولین شب عروسی مان
دو استکان چای دو رنگ بریز
|
|
|
|
|
میان دزد و بی دین و نکومرد
شود آزاد دزد و نیک در بند
|
|
|
|
|
امشب دوباره خواب را ، بی خواب کردی
این قلب رنجور مرا ، بی تاب کردی
|
|
|
|
|
چه میگوید قیام شب،قعودم میکند واجب
|
|
|
|
|
وقتی که به چاله از فرس افتادم
|
|
|
|
|
بیا در اشکهای تزلزلم
انعکاس هزاران غم و زخم
گور خوابها را ببین .
|
|
|
|
|
طنین چشمهایت به دریا شور می بخشد
به روح خسته ی طوفان جنون عشق می بخشد
|
|
|
|
|
برایت شعرمی بافم
به لحن آبی دریا!
|
|
|
|
|
و من خام هنوز...
ماهی های
حوض مادر بزرگ را
درس عاشقی میدهم.
|
|
|
|
|
شهید
حکایت نوجوان و جوانان ومردانی
که همه چیزشان رو نهادن تا خاک پاک میهن شان رو از هجوم بیگانگا
|
|
|
|
|
اغوش اقیانوس پر تلاطم.....
|
|
|
مجموع ۱۲۳۶۵۶ پست فعال در ۱۵۴۶ صفحه |