پنجشنبه ۶ دی
زمستان شعری از بهزاد ملک زاده
از دفتر خیال نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۵ ۲۰:۱۰ شماره ثبت ۵۲۸۱۷
بازدید : ۴۳۶ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب بهزاد ملک زاده
|
به لبخند نهانِ داغداران
می گریند
در سوگ دشمن
سوگواران این دیار
بسان تلخ بادام درختی
بر دهان کودکی شیرین
کز تقاص اعتماد
اشک و حسرت نقش بندد بر دل و جانش
یا نه چون آوار زمستان
کز دل خاکش
به وقت بهمن و کولاک و یخ بندان
برون آید بهار ,
وز جلالش ماند اندر قاب دل ها
هم چو عکسی از قل و زنجیر
بر دهان فصل ها
.
.
.
راست میگفتند
شاید آنها
گر چه با شیشه و سنگ
بر لب و دست و دهانْشان
زده بودند
تاوان سکوت
اما...
بر سر سوگواران این شهر غریب
چه آسان می شود آویخت
حلقه دار فریب
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست