سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        اشعار دفتر شعرِ طنزونه شاعر حامد بیدار کهنمویی

        حامد بیدار کهنمویی

        عید است و بوی عیدی پیچیده در دماغم زنهار بوی عطرش هرجا رسد، دما دم
        ۲۱۹ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        لک لکی کو آه در سودا نداشت هیچ بر روز مبادا هم نداشت رفت پیش ایزدی بهر نیاز سفره ی دل را گشود و
        ۱۹۶ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        قطره ها در سينک، يک يک، دينگ دينگ ناكهان فرياد تلفن، رينگ رينگ ...
        ۲۱۰ بازدید     ۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        هم مهریه و جهاز داری دیگر به چه اعتراض داری؟
        ۲۲۶ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        روزی ز سرِ سنگ عقابی به هوا خاست ناگه به زمین خورد به سر با همه درخواست
        ۳۴۶ بازدید     ۷ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        به نام خدایی که جان آفرید و بعدش بدن را جوان آفرید به مال و منال و به عقلش فزود که راهی بیابد میا
        ۲۴۲ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        از ذات خودم فرار کردم صد بار من احتکار کردم جنسی که بسی ناب و گران بود هی انگ بر آن سوار کردم
        ۲۵۵ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش بر قلب مریضم تو بیا و ضربان باش
        ۱۳۷۲ بازدید     ۲۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        انقدر نپیچان که دگر تاب نداریم خشکیده به نوریم دگر آب نداریم
        ۶۷۳ بازدید     ۲۱ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        یک روز از این جنگ رها می شوم آخر یا اینکه میان شهدا می شوم آخر
        ۵۳۱ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        پاره پوتینم به فریاد آمده پوستم از سوزها باد آمده پست های بی امانِ روز و شب مثل کوهی که به فرهاد
        ۲۹۸ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        شب بخوابی بلند شوی خوب است بخت ما مثل آب تو جوب است منتها جوب خشک نه جوب روان بخت او خوش که از ژن
        ۵۳۳ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        به نام خدای که جان آفرید و بعدش بدن را جوان آفرید به مال و منال و به عقلش فزود که راهی بیابد میان
        ۶۴۲ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        دختر همسایه انگاری که آش آورده است نظر خود را خیلی ام زیبا به جاش آورده است...
        ۱۱۱۸ بازدید     ۲۴ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        سیخ و سنحاق بیارید کمی دود کنید ریه و مغز و دهان را همه نابود کنید
        ۱۳۳۶ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        روزی خرید صاحب یک گوشی قدیم قابی جدید از برای نو نواری اش یک اندروید گوشیِ هوشمند گفت او ای پیر
        ۷۸۷ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        شب از این پنجره ها میگذرد خانه کجاست دست بر موی زمختش بکشد شانه کجاست؟ مدعی ناقل بیماری سل بود که
        ۷۵۸ بازدید     ۲۰ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        دوش دیدم که ملائک به سرم شانه زدند ببرندم به خرید و سرِ آن چانه زدند
        ۶۷۷ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        پادگان و افسر و تیپ و یگان شب نخوابیدن به پستِ بی امان
        ۷۱۳ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        ثانیه که یک به یک در گذر است و فکر من که خسته هست و...
        ۸۷۵ بازدید     ۱۵ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        بشنو از من چون حکایت میکنم خط سرخ و چین رعایت میکنم چون که چاه بس عمیقی یافتم خلق را بر آن هد
        ۶۳۲ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        نه منطق را بفهمی نه کلامی...
        ۶۹۰ بازدید     ۳ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        با من مزنيد حرف از حرف حساب از جزوه و اثبات، از درس و کتاب کافيست دگر منطق و جبر و ماتم من خسته
        ۶۳۰ بازدید     ۳ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        من اگر خار ندارم چه کنم؟ بر سر هیچ کس آوار ندارم چه کنم؟ اگر از حال دلم می پرسی من به احوال دلت ک
        ۸۲۸ بازدید     ۹ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        من در اين دنيا چرا زی مي كنم؟ زندگی بهرِ چه رازی می كنم؟
        ۸۳۹ بازدید     ۱۲ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        دل میرود ز دستم ،من گشنمه خدایا آخر جنازه ی من ،خواهد شد آشکارا
        ۲۱۹۸ بازدید     ۸ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        قلبم از دوری تو نمی تپد سنگ شده آسمانم به دو چشمان تو هم رنگ شده
        ۵۱۲ بازدید     ۳ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        بيفتادم چو ماهی تنگ حوضی کنارش گل ميانش طرح لوزی
        ۷۳۹ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        ﺁﻗﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻩ که خانه ای چو قصر شاه ﺩﺍﺭﻩ ﺑﮕﻔﺘﺎ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯼ ﺑﯿﮑﺎﺭِ ﺷﺎﻋﺮ خودم را میکشم از
        ۸۳۲ بازدید     ۵ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        منِ شاعر منِ خسته منِ منگ منِ تنهای بی پول و منِ لنگ منِ آزرده حالِ مغز داغان
        ۶۰۱ بازدید     ۴ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        گر چه من ایام خود را سوختم در عوض بس تجربه اندوختم
        ۵۲۲۶ بازدید     ۱۴ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        تکرار روز قبل است ،افعال و ابتکارم اندوه و ناله بسیار ،اما که خود بهارم
        ۶۰۰ بازدید     ۶ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        این قرار بود اولین شعر ارسالی من به سایت باشه متاسفانه فراموش کردم معذرت... با عرض سلام و خیر مق
        ۶۱۷ بازدید     ۱۰ نظر

        ادامه شعر

        حامد بیدار کهنمویی

        كمی چپ كمی راست ژل ميزنم به موهای پر تاف تل ميزنم كمی رژ لب يا ريمل ميزنم همه کوچه ها پرسه وِل مي
        ۷۱۳ بازدید     ۱۳ نظر

        ادامه شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم
        میر حسین سعیدی

        ماییم و هشتاد و دو اسرا به متن قرآن ااا چون با وضو بخواندی لمس کنش در جهان ااا آیه هشتاد و دو سوره اسرا بشارت شفا برای مومنان

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9