سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دل میرود ز دستم ،من گشنمه خدایا

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۹ تير ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱ شماره ثبت ۴۸۲۹۸
          بازدید : ۲۱۹۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        دل میرود ز دستم ،من گشنمه خدایا
        آخر جنازه ی من ،خواهد شد آشکارا
        خانه نشستگانیم ، ای باد شرطه برخیز
        باشد اصن نبینم، دیدار آشنا را
        نیمی ز ماه رفته ،نیمی از آن بمانده
        این هم رود به یک دم ، طاقت بیار یارا
        در حلقه های زولبی، یاها نکن تو دقت*
        هی گشنه تر بگردی، چون دل بخواهد آن را
        یک کاسه آش نذری، جام می است گویی
        تا بر تو عرضه گردد، کن صبر پیشه جانا
        ای صاحب کرامت ، نذرا همه به کامت
        روزی تفقدی کن ، درویش بی نوارا
        آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است
        با دشمنان به افطار ، با دوستان مدارا
        در مجلسان احیا ،ما را گذر ندادند
        گر تو نمی پسندی ، تغییر کن فضا را
        فتاة المجاور ، تونایت ایز مسافر
        ایش بین تراریگر من ، چالیم باشیمی هارا؟!؟**
        وقتی که گشنه هستی،ساعت نچرخد اصلا
        در عیش و کوش و مستی، ساعت شود اوزارا***
        خوبان دست بر خیر،هر سال دم به افطار
        با کاسه های نذری، دریافتند مارا
        حامد خودش ننوشید ، از شربتای سفره
        از بهر پخش نذری ، مامور دار مارا
        ----------------------------------------
        * زولبی،یا ها = زولبیا ها

        ** فتاة المجاور =دختر همسایه (عربی)
         تونایت ایز =to night is  (انگلیسی)
        ایش بین تراریگر من = من غمگین هستم (آلمانی) Ich bin  trauriger Mann
        چالیم باشیمی هارا = سرم را کجا بکوبم (آذری)
        ***  سوباسا اوزارا
        #بداعه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۲۵
        وقتی که گشنه هستی،ساعت نچرخد اصلا

        در عیش و کوش و مستی، ساعت شود اوزارا***
        خندانک خندانک خندانک
        زیبا وطنازانه بود
        آفرین خندانک خندانک خندانک
        یک کاسه آش نذری، جام می است گویی

        تا بر تو عرضه گردد، کن صبر پیشه جانا خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        درود گرامی
        در وب سروده ای دیدم جانانه:
        \"وقتی صدای حادثه خوابید\"
        \"روی سنگ قبرم بنویسید\"
        \"جنگجویی که نجنگید\"
        \" و شکست خورد\"
        البته ما جنگیدیم
        ولی متوجه نشدیم که چطور شد خندانک خندانک
        مهدی حریفی
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۴:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر تو دوست عزیز...مرحبا ..بسیار لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۱۴
        سلام
        جالب بود
        جالبتر بو اگر در چهارچوب از ذهن خودتان میگفتی
        چون جمله هایتان زیبا بود و قوی
        سمانه هروی
        جمعه ۱۱ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۱۸
        خندانک

        درووووووووودخیلی عالی بوووووووود
        کلی خندیدم خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۳۷
        خندانک خندانک خندانک
        برقرار باشید
        حامد بیدار کهنمویی
        پنجشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۵ ۰۹:۵۶
        مانا باشید سروران گران قدر
        متشکرم
        خندانک خندانک
        ســــــتوده
        شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ۱۶:۰۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6