سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        لک‌لک‌

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۳۳ شماره ثبت ۱۱۷۴۴۸
          بازدید : ۱۹۶   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        لک لکی کو آه در سودا نداشت
        هیچ بر روز مبادا هم نداشت
         
        رفت پیش ایزدی بهر نیاز
        سفره ی دل را گشود و گفت راز
         
        ساعتی بگذشت و فرمودش خدای
        بغچه بر مفقار با تدبیر و رای
         
        گیر و سوی مقصدت رو با شتاب
        کو نمانده صاحبانش هیچ‌ تاب
         
        همچو جان خویش ، پندارش همی
        چون که با من ارزشش یک بودمی
         
        لک لک آن بغچه گرفتش بر دهان
        رفت سوی مقصدش با شور و جان
         
        گاه طوفانی شد و گه آفتاب
        گاه آرام و گهی پر التهاب
         
        روزها را پشت هم در آسمان
        بال میزد تا رسد بر آن مکان
         
        وانگه از میدانِ تیری میگذشت
        تیر سربازی به بال او نشست
         
        چون به خویش آمد فتاده بر زمین
        غافل از نام و نشانِ سرزمین
         
        گفت با خود کردگارا این چ بود؟
        کان ز بال من گذشت انقدر زود؟
         
        هوشش از سر رفت و بر خوابی فرو
        شد که تا این حال وی نا برده بو
         
        عده ای بر پیکرش گشته دوان
        لک لکی درخون و یک بغچه میان 
         
         
        عزیزان شعرم تا اینجا اومد، نیازمند ایده هاتون هستم برای ادامه...
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
        درود بزرگوار
        خندانک
        جواد کاظمی نیک
        سه شنبه ۲ اسفند ۱۴۰۱ ۱۰:۲۰
        دوردبرشما زیبابود 🪻🪻🪻🌷🌷🌷
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5