يکشنبه ۴ آذر
بی سر و ته ۲ شعری از حامد بیدار کهنمویی
از دفتر طنزونه نوع شعر طنز
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳ شماره ثبت ۱۱۹۲۱۷
بازدید : ۲۱۹ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی
آخرین اشعار ناب حامد بیدار کهنمویی
|
عید است و بوی عیدی
پیچیده در دماغم
زنهار بوی عطرش
هرجا رسد، دما دم
از بوی جوی مولَش
تا گوشه ی ملولش
از از دود و از سرنگش
تا پُک به سیخ و لولَش
از آدم شریفش
سر در زباله دانی
تا دلبر حریفش
در خانه خیالی
عطر پلو که پیچد
در کوچه خیالم
پس بهتر آنکه املت
در سفره ام گذارم
سازم نمیزند خوش
روحم نمیزند پُش
تک جا نشد، دریغا
شعرم دهد به من فُش
خودکار هم خمار و
از یا برده کار و
بر صورتش غبار و
بی دود و بی بخار و...
رقصش ز یاد برده
حقش مداد خورده
در گوشه ای بخفته
با کله ای فشرده
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم | |
|
ممنونم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.