سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 26 فروردين 1404
    17 شوال 1446
      Tuesday 15 Apr 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

        سه شنبه ۲۶ فروردين

        روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست...

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ شهريور ۱۴۰۱ ۱۱:۳۴ شماره ثبت ۱۱۲۹۱۰
          بازدید : ۳۸۶   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        روزی ز سرِ سنگ عقابی به هوا خاست*
        ناگه به زمین خورد به سر با همه درخواست
         
        بردند مطب تا که مداوا بنمایند
        آن مرغ ژیان را، سراپا بنمایند
         
        از ICU و CCU و چشم پزشکی
        با نتیجه های مشکی و سرخ و زرشکی
         
        بردند اتاقل عملش تا wc
        گاهی ز تراپی ، ببردند هوازی
         
        آخر که سراپا شد و اِستاد به پایش
         آمد بر او یار قدیم و آشنایش
         
        گفتش که تو را چه شد به یکبار
        با سر به زمین شدی گرفتار
         
        ناگاه، عقاب ما برافروخت
        تختش بدرید و بالها کوفت
         
        آرام که شد کمی به مرهم
        منقارِ سخن ، گشود با غم
         
        آن جنگل پر درخت انبوه
        منزلگه آنچه کشتی نوح
         
        آورد به دشت سبز و خرم
        پر بود ز نعمت و نه از غم
         
        تا آنکه نهاد آدمی پای
        کارخانه ی چوب ، کرد برپای
         
        از دود ، هوای تازه پر شد
        مسموم طعام و آب خور شد
         
        آن روز که من زمین بخوردم
        از دود چنین کمین بخوردم
         
        ابری که سیاه و چرک و پر دود
        دیوار به طرْف دیگرش بود
         
        چسبیده شدم به آجرانش
        لعنت به زمین و تاجرانش
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۰:۱۲
        خندانک خندانک

        از اون دست شعرهایی بود که باید بگیم..

        مفهوم را برگیر
        آهنگ را رد کن خندانک
        درود بر شما خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        يکشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
        😂 بداهه بود دیگه ، شما ببخشید خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۴:۳۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موفق باشید خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۱۲:۲۵
        قلمتااان نویسا
        هزاران درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        يکشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
        خندانک خندانک متشکرم استاد
        ارسال پاسخ
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        دوشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۱ ۱۵:۴۴
        معانی اشعارتان خوب است اما باید آنها را بیشتر به قالب یک شعر کامل درآورد تا زحمتتان زائل نشود خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        دوشنبه ۷ شهريور ۱۴۰۱ ۲۰:۱۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1