سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دوش (بازهم) دیدم ...

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶ ۰۱:۱۲ شماره ثبت ۶۰۸۴۵
          بازدید : ۶۷۷   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        دوش دیدم که ملائک به سرم شانه زدند
        ببردندم به خرید و سرِ آن چانه زدند
         
        مدتی بود در اندیشه ی زر بودم و حال
        بر سرم شاه طوری تاجِ نگارانه زدنند
         
        باغ بود و وسطش پرسپولیس گون، عمود
        یک عمارت که مرا مُهر بر آن خانه زدند
         
        به سر شاخ درختش گل و برگ و سنبل
        ز برای سِره و فنچ دوتا لانه زدند
         
        گفتمش گشنمه ، یک نان و پنیر و گوجه...
        بزدش بشکنی و وااااو که گلخانه زدند
         
        میخک و پیچک و زنبق به کناری در باغ
        به کنار دگری شمعی و پروانه زدند
         
        تا به خود آمدم این بار به دستم قدحی
        پُرِ می دستِ دگر جام به پیمانه زدند
         
        تا سحر خنده کنان بر سر ایوان بلا
        ساقی ام کرده بُدند و می جانانه زدند
         
        در همان حال بیفتادم و از هوشم رفت
        ولی آنان که کماکان دف مستانه زدند
         
        ظهر از خواب پریدم به خودم چون بشدم
        دیدم اینها همه خواب است به افسانه زدند
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶ ۱۸:۴۷
        درود گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۰۱
        درود استاد گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        عباس وطن دوست
        پنجشنبه ۲ آذر ۱۳۹۶ ۰۸:۰۱
        . خندانک
        سلام و عرض ادب
        ..بسیار عالی درودتان همشعر بزرگوار
        ..
        خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        جمعه ۳ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۰۲
        درود بر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4