سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        چرا زی مي كنم؟

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ۱۹:۴۵ شماره ثبت ۵۲۱۱۱
          بازدید : ۸۳۹   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        من در اين دنيا چرا زی مي كنم؟
        زندگی بهرِ چه رازی می كنم؟
         
        روزهارا يك به يك تنها و شب
        با لحافم عشق بازی می كنم
         
        قلبت ار صد تكه كشته باك نيست
        من تمامش بازسازی می كنم
         
        با خودم صد عهد كردم بد شوم
        زندگی اندر چه فازی می كنم؟
        !!!
        در كلنجارم نبخشم كينه ها
        باز قلبِ خويش راضی می كنم
         
        با دو فنجان قهوه يا چای نبات
        مشكلاتم، ساده سازی می كنم
         
        يا پُلی بر درد سرها می زنم
        يا ميانش جاده سازی می كنم
         
        گاه ،در خلوت، فرو در فكر خود
        خاطراتم ،باز سازی می كنم
         
        يا كه بر آينده ها پر می كشم
        دخترم را ،غرقِ بازی می كنم
         
        بوسه بر لپهای سرخش می زنم
        گه نوازش ،گاه نازی می كنم
         
        چون كه بيرون از تخيل آمدم
        دلخوشی را صحنه سازی می كنم
         
        فی المثل، اندر زمستان زير برف
        توی پيت آتيش بازی می كنم
         
        یا کنار ساحل دریای ما
        زندران کاشانه سازی می كنم
         
        یا که چون دلداده ای اندر فراق
        بر وصالش یکّه تازی می كنم
         
        چون رفیقی را رصد کردم ز دور
        شانه اش را گاز گازی می کنم
         
        باز اطرافم که خلوت می شود
        این کلاهِ خویش قاضی می كنم
         
        من در اين دنيا چرا زی مي كنم؟
        زندگی بهرِ چه رازی می كنم؟
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۹:۴۳
        خندانک
        محمد علی نعمتی  (حقیر)
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام
        دستمریزاد.عالی خندانک
        زیبا سرودید خندانک
        آفرین خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۳۵
        درود بر شما برادرم خندانک
        لمیا_سبتی پور(سلطانی)
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۳:۲۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهارک (دختر پاییز)
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۱۷:۳۲
        ......................( خندانک )...

        درودتان

        بسیارررر عالی
        ...................( خندانک )..
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۰۴

        بوسه بر لپهای سرخش می زنم
        گه نوازش ،گاه نازی می كنم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مسعود چراغی
        پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۵ ۰۸:۴۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک بسیار زیبا
        چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۴:۴۹
        درود بزرگوار
        مانا باشید به مهر
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8