سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        اجباری

        شعری از

        حامد بیدار کهنمویی

        از دفتر طنزونه نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۸ شماره ثبت ۹۳۲۷۱
          بازدید : ۲۹۸   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حامد بیدار کهنمویی

        روزها را یک‌به یک در می کنم
        تا سحر با ساس ها سر می کنم
        بگذرد این نیز ، چایت را بخور
        این چنین من خویش را خر می کنم
         
        پاره پوتینم به فریاد آمده
        پوستم از سوزها باد آمده
        پست های بی امانِ روز و شب
        مثل کوهی که به فرهاد آمده
         
        خیز و تخت آنکادر کن چون ۵ شد
        باز هم تکرار درد و رنج شد
        از جلو ، از راست یا از چپ نظام
        ۹ به خاموش برایت گنج شد
         
        ماه رمضان کنار زوبیا
        لوبیا و لوبیا و لوبیا
        لوبیا قرمز ،چیتی ،چشم بلبلی
        صبح و ظهر و شب خوراک لوبیا
         
        واکسِ پوتینت چرا کم رنگه ها ؟
        خط ریشت پس چرا کج رفته ها ؟
        موی سر باصفر تا قبل از نهار
        دور میله پذچم و صد تا شنا
         
        بخت بد با ما همیشه یار بود
        راه بازداشگاه بس هموار بود
        یک پتو کم بود ، حتی دو و سه
        سرد بود تار همچون غار بود
         
        بیست سال بعد خواهم گفت هی
        یاد ایام جوانیمان به خِی
        ر نشد جا مصرع قبلی ، چه بد
        سوخت از سقف چهارم تا به پی
         
        ما ک پیری در جوانی دیده ایم
        چون گلی بر شاخه ای خشکیده ایم
        نسل هفتادی گذشت از سوختن
        بین خاکستر چه خوش خوابیده ایم
         
        #بیدار 
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        سلام طنزپرداز ارزشمندقلم

        زنده باشید و سرافراز
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۱
        ممنونم برزگوارید 🌹🌹🌹
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۴۴
        درود بزرگوار
        وصف جالبی از دوران خوش سربازی
        یادش بخیر
        اشتباه تایپی نداشت خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۲
        متشکرم استاد 🌹🌹
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۵
        ماه رمضان کنار زولبیا
        لوبیا و لوبیا و لوبیا
        لوبیا قرمز ،چیتی ،چشم بلبلی
        صبح و ظهر و شب خوراک لوبیا

        خدا رحم کنه خندانک

        درود و احسنت بر شما
        بسیار زیبا و خلاقانه سرودید. لذت بردم
        موفق و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۲
        😂 شبیه لوبیا شده بودیم بخدا 🌹
        ممنونم ❤️🌹
        ارسال پاسخ
        سیدحسن خزایی
        چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۹ ۱۰:۰۵
        سلام ودرود
        زیبا و جالب بود
        قبل نسل ۷۰ نسل ۶۰ دود و خاکستر شدند
        مثل گلهای زیر پا پرپر شدند خندانک خندانک خندانک
        حامد بیدار کهنمویی
        حامد بیدار کهنمویی
        پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۹ ۰۹:۱۳
        درود
        بله همه نسل ها سوختگی دارند فقط محل و درصدش فرق دارد 😁🌹🌹
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4