شب نوشته های من
من در آغوش امنت متوقف شدم
****
شب از راه می رسد
و ماه با تمام سخاوت و مهرش
تلالو نورش را به زمین هدیه می کند
و من همچو خورشید،
همیشه بیدار و فروزان خواهم ماند
تا صبح آرامش و مهر از سمت شرق طلوع کند.
۱۳ تیر ماه ۹۵ ساعت ۰۰:۱۸ دقیقه بامداد
****
شب از نیمـہ گذشتـہ
و من همچو ماهی سرگردان حوض کوچک مادر بزرگ
شوریدہ حال مساحت بی کران چشمان تو را می پیمایم.
پلک بگشا و من غرق در افسونت رادیوانه تر کن
۱۶ تیر ماـہ ۹۵ ساعت ۰۱:۲۴ دقیقـہ بامداد
****
آرام ارام در سکوت شب غوطه ور می شوم.
تا صبح از سمت آغوش تو طلوع کنم.
****
تو را از راه دور دوست دارم
از همین فاصله های بسیار
میدانی آخر من از راه نزدیک
می ترسم،می ترسم در آغوشت
جان دهم،جان دهم و به طلوع #عشق نرسم
****
خود را به سکوت شب سپردم
خیره به آسمان،غرق در رویای تو
به راستی چه قرابت نزدیکیست
بین چشمان تو و قرص قمر
۲۹تیر ماه ۹۵ ساعت ۰۰:۴۶دقیقه بامداد
****
به تو می اندیشم، به تو که در پس چشمان فرو بسته خود، یک بغل مهر و سخاوت داری.
****
میدانی این سکوت باشکوه
برای من تداعی کننده آرامش
پر مهر آغوش توست.
****
در من رخنه کن
همچو سکوت در سیاهی شب
و به تن شب، لباس مهر بپوشان
که طلوع عشق در راه است.
****
پشت نقاب شب
این برق چشمان توست
که دلم را روشنی می بخشد
****
آسوده خیال دل پر مهرت را
به دل شب بسپار.
من
اینجا
با حریر گیسویم
روشنی را از ماه
ربوده ام
تا
تو
آرام
گیری.
****
نمی دانم تو می دانی
منم بانوی بارانی
پرم از حجم حیرانی
رها در آغوش مهر بانی
****
می بافم امشب
رویای آغوش طلاییت را
در خیالم
عطر حضورت را
لابه لای
تار موهایم
تا
شاید
این شب
تاریک به
پایان برسد.
****
شب
حجم
عظیمی
از واژه های
قتل عام شده
است.
****
به شب که رسیدی
هنگام خواب
تو تار موهای مرا بباف
من تار و پود شب را
برای یک پلک آرامشت...
****
غرقِ
آغوش
توام
همچو
#شب
در
سکوت....
****
شب
فریاد
بی صدای
آغوش
بی قرار
من
است...
****
هر شب
همچو نقاشی
ماهر، نقش
اغوشت را
بر بوم دلم
حک می کنم....
****
چه فایده، من تا صبح
رویای آغوشت را ببافم،
برق نگاهت فردا، علی الطلوع
تمام رشته های بافته مرا
پنبه خواهد کرد.
****
به خاطر بسپار که
امشب دور از تو
هر ثانیه اش
برای من، برابر با
هزار سال نوری است.
****
هر ثانیه من،
عاشقی بیدارم
رویای تو در سر
دارم.
****
هر چند دلگیرم
بی تو می میرم
اما امشب را از تو
به دل نمی گیرم.
****
عاشقانه
بی بهانه
رخنه کردی در من
و رویای من....
****
آرزو محمدزاده
تا صبح از سمت آغوش تو طلوع کنم.
افرین ارزوی گرامی افرین اما چرا این همه را با هم ارسال کردی !!؟؟