يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ عاشقانه شاعر آرزو محمدزاده
|
|
عشق یعنی خنده ی مستانه ات...
|
|
|
|
|
سکوت همیشه نشانه رضایت نیست...
|
|
|
|
|
تو مضراب سازی
آغاز این احساسی...
|
|
|
|
|
تو بهارانه 🍀به من خندیدی،
|
|
|
|
|
حتی اگر عشق را قبول نداری
و همیشه و همه جا می نگاری که
|
|
|
|
|
زندگی زمزمه عشق میان من و توست
|
|
|
|
|
نمیدانم تو میدانی
منم بانوی بارانی؟
|
|
|
|
|
دخترک در آینه
شیطنت ها می کند
|
|
|
|
|
رشته جانم را
به رشته افکارت گره زده ام
با من راه بیا
|
|
|
|
|
به چه می اندیشی ؟
به سکوت پنهان در نگاهم
یا به قفل زده شده بر دهانم
|
|
|
|
|
قسم به مهر بی دریغت
به شکوه نگاه غریبت
به گرمی آغوش بی نصیبت
روزهایی سبز همچو بهار
|
|
|
|
|
در من رخنه کن
همچو سکوت در سیاهی شب
و به تن شب، لباس مهر بپوشان
که طلوع عشق در راه است.
آرزو م
|
|
|
|
|
زیباتر از بهار
تداعی خنده های توست
|
|
|
|
|
ای که مهرت، روشنی بخش همه شب های من
ای که آغوشت، همه آرامش تب های من
|
|
|
|
|
یک_بغل_دلدادگی
عصر یعنی یک نگاه از سادگی
عصر یعنی یک بغل دلدادگی
|
|
|
|
|
صبح یعنی فرصت از سوی خدا
صبح یعنی بوسه بی ادعا
|
|
|