دوشنبه ۱۱ فروردين
اشعار دفتر شعرِ نامه های سرگشاده شاعر مهسا تنانی
|
|
به یاد دارید زمان حلال درد است
ببینم حل مشکل میتواند
|
|
|
|
|
مدتی عالم ذری چها کردم خدا را آنجا صدا کردم
|
|
|
|
|
در اتاقی پر نور
شب تاریکی شب پره ای
|
|
|
|
|
ترک بر داشت استخوانی در گلو. پایین نرفت.
|
|
|
|
|
خواب ذهن را آرام میکند گاهی هم
|
|
|
|
|
خود را میسازم بعد از آن ویرانی در حفاظ ذهنم راه ندارد یادی
|
|
|
|
|
دکتری به مریضی گفت بدحال. این چه وضع و حال است اقبال
|
|
|
|
|
زمین نو میشود ، بهار او یعنی همین. مرداب ، در زمان ، چرا تیر میکشد
|
|
|
|
|
گازهای نجیب کمبود الکترون ندارند
|
|
|
|
|
ای دوست / اگر در سفر با من ، میمانی / در خیالم ، منتظرت هستم / ولی اگر خواستی برگردی / واقعیت را خیا
|
|
|
|
|
گرچه آستانه دردم بالاست. وقتی که حدش بگذرد ، از درد بی حس می شوی
|
|
|
|
|
دراین دنیازی پر مشکل./ که داردهرکسی مشکل/ زنم ناله از یک مشکل/ نامزد نسل جوان بامشکل
|
|
|
|
|
درمیان شهری. در زمستان خانه مرد وزنی دختری زیبا وقشنگ دیده گشود
|
|
|
|
|
به قلب دیگری هم که رو انداختم. اوهم گفت. بیماری. ودردت درمان دارد اما از من نه
|
|
|
|
|
زندگی دواری است. شب وروزش هم یک دوری است
|
|
|
|
|
مسلم به خدایی هستم که هیچ حجتی برای انکارکنندگان باقی نمییگذارد
|
|
|
|
|
دوستم دارید وبرمن محبت می کنید هربار. مراامازدوست داشتن مردد میکنید بااین کار
|
|
|
|
|
میشود دلی دودل بشود?آری. آن زمان ک چیزی میخواهی درعین حال نمیخواهی ،نکته آن است ک شاید دیگری رابیشت
|
|
|
|
|
یک فرهنگ هم خوب است وهم بد کم وکیفش اما باتابعش هست
|
|
|
|
|
دوستم داشتی اما حس دوست داشتن را از من ربودی اصرارکردی وشعله نفرتم راروشن نمودی
|
|
|
|
|
بادو واژه اختیار واراده بیگانه ام معنای جبر رامن اما خوب میفهمم
|
|
|
|
|
حال زندگی ام حال نمیدهد گویااین زمان حال سردرگمی است
|
|
|
|
|
بگذارید مسیر برگردد زمین دوباره روی خوش بیند
|
|
|
|
|
مجلس تمام گشت وبه آخر رسید عمر مامنتظران همچنان منتظر هم مانده ایم
|
|
|