محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
جمعه 28 ارديبهشت 1403
روز بزرگداشت حكيم عمر خيام 10 ذو القعدة 1445
Friday 17 May 2024
به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹
جمعه ۲۸ ارديبهشت
دل ، انار سرخ پاییز وجود ست
دانه هایش رنگین،
احساسش خونین،
مائیم و فتنه بازان یارب بلا ببخشا
بیچاره این گل زرد
هر لحظه رو به سویش
اَره زمان برگ هایم
را میریزد
شاخه هایم را قطع
میکند
و تنه بی جانم را
به افول می کشاند....
کنا
هر شبم خوابی پریشان بود تکرار
قطاری در سیاهی های شب
می رفت و من جامانده اش بودم
و همچون کودکی درم
در طلب روی یار، دیده ی سر چاره نیست
دیدن رویش بجز، از دل و از ناله نیست
دل بکن از روروئکت
خدا دهد چرخ جهان
دو چشمت آسمونی از ستاره
نذار تا اَشک تنهایی بباره
بگیر دست مرا یک بار دیگر
شروع عشق ما باشد دوبار
عشق تنهایی غریب که در دل می ماند
کاغذها همه جا خالی از واژه ،کتابها سفید
به مادرت گفته ای
آش دلم خواسته
او به چه شوقی ببین
غذایت آراسته
غذای امروز هست
آنچه که میخوا
وقتی بهارآمدودردشت ها بخُفت....
گهی ییلاق و گه قشلاق گردُم
شاعری طعم و طراوت می دهد
توهم بگو اشعار مثل برگ نوازش می دهد.....
آیه های شرم من تفسیر میشد بد نبود
بزدلِ روبهصفت چونشیر میشد بد نبود
مهربان خدایم مرا سخت بفشار در آغوشت...
حرف اخر
عشق یعنی زندگی در کنار عاشقان بالندگی
عشق یعنی ساخت
صدد گرانمایه ریزد ز نگاه تو
دیگر این پائیزِعمر، بی ربیع است
اولین شعر(آهنگ قلب) برای امام عشق،امام حسین(ع) درتاریخ هفدهم و هجدهم ابان بعداز اولین سفر کربلا (ارب
جلاد شهر کلمات درهمم توی سرم
با حکم قلم به محکمه میبرم
دفترم شده قربان گاه واژه های الکی
در م
ديد بشر ، مي بُوَد از كردگار
تا نـگرد ، قدرت پروردگار
گر زِ خدا
پنجاهسالگی یعنی اوج
یعنیفتح قلهٔ زندگی
چشمان تنگ و لبی چون انار داشت
از ساوه تا میانه ی چین اعتبار داشت
من تو را در لابلای روح و تن ، گُم میکنم...
با استقبال از شعر اردلان سرافراز
در این قفس نشسته ام ، از این حصار خسته ام
بال و پرم شکسته او ، ک
مُلک و مَلَک به یک جا سر خم کند به پایت...
در فرصت عشق ثانیه ای تاخیر نسیت
بر زبان آوردن جمله لحظه ای تدبیر نیست
خواب می بینم ماهی شده ام
یونس را خورده ام
به دهان فرو برده ام
باز داره بارون می زنه
به پشتِ شیشه یِ چشام
بازم دارم غرقت می شم
حتی اگه خودم نخوام
باز داره می س
مقابلم که می نشینی
چشمانت حریف می طلبند
در کارزار ِ عقل و احساس
کمان ابرویت را که
خم میکنی
عقلم
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
دلت سنگ و دلت سنگ و دلت سنگ
خدایا چاره ای پروردگارا
دل او با دل من می
یک روز سیاه وابری و سرد زمستان بر بلندای ان سپیده سر کوهستان
می دیدم رخی از یا
لیلای تنها
شاعری دل خسته ام ای عشق زیبا بی تو باز
می کشم بر بوم دل یک رازِ شیدا بی توباز
رازه
کارم , شده اینکه این دل
بریزه بهم این دل
این دل پر غمه
با کی کنه درد و دل
دردو , بیا اینو کم کن
برای بدرقه ام امدی ولی گفتی
" به عزت و شرف لا اله الا الله "
زمستان باشد یا پاییز
فرقی نمی کند.
ای دل دیوانه، تو چرا لج میکنی
ای دل دیوانه بگو تو از چی پری
کوتََه سفری به زادگاهم کردم
اسبابِ شرر به دل فراهم کردم
با چشمِ دلم گذشته ها را دیدم
هر چه جستم عشق را بی پرده در عالم، نبود
عشق را بی عاشقی خواهم، لحظهای عریان بیا
بـنــازم مــن بــر آن دشــنـه نـــبُـرّد دســتـهٔ خــود را ..
بر آن دوست شـرم بادا باد به نامـردی خ
علفهای سبزی که می سوزند
یادآور طعم تلخی است
که نُه ماهِ پیوسته به تاریخ
هرشب زیر دلم می زد
وطوفا
روزای بعد از تو
سکوتو تنهایی
نیستی ولی انگار
هنوزم اینجایی
با تو می گویم خدای مهربان
قلب من چندی ست با غم می زند
فقر و درد و زخم های مرد و زن
خنجری بر پشت ق
نیاموخته باذن او بخواندی کلام قرآن را
بنام پروردگاری که آفریده است نوع بشر
غزلی خواند به طنزینه جوابش دادم
به تو مربوط نیست شاعرجان!
زندگی را عذاب می گیرد
آن چنان پک می زدی سیگار را
حاضرم صبر کنم، منتظرت می مانم
گوی دنیا لذّتی ای دوستان بر من نداشت
ترکتازی حاصلی غیر از زمین خوردن نداشت
بس که خوردم یک شب از قند فریمان لبت
پیر ست به معراج دین شاه ایوان مه نگار
از خطا پوشی گنا ه در نگاه مه نگار
این بغض که امروزجهانی دام
کاش بعد از تو دلم گریه ی بسیار نداشت
من به جای خالی ات حتی وفادارم هنوز
ای شقایق ...رها کن ...این خیال دور را
افق به تماشا نشست امضای خدا را
زائرانِ مستمندت را توحجّ وعُمره ای/
ای صفا ومروه ی طاها به دادم می رسی؟
دلم دیوانه گی اش ، ازحد گذشته
مجبورشدم ، زنجیرش کنم
جان من تكيه گهي نيست به دنيا ، نه قرار
مسأله كشتي نوح(ع) است،نه نوحس سر كا
میتوانی همه جا بودنش را
به استعداد همه جا بودنت پیوند بزنی!!!
تا همه جا بودن را در هر زمان تجربه
یارب از باده عشقت مرا جامی ده یارب ازعشق گرانت مرا نامی ده
یارب از پستی دنیا مرا بامی ده
در سرزمین مادری
آتش کنید و خون کنید
مادر میان شعله ها
ققنوس می شویم
جایِ خالیتو بغل می کنم و
تو خلوتِ آینه ها می شکنم
تو تبِ رفتنِ تو یخ زدم و
به سکوتِ رو لبام پک می
پس آیینه رخسار پیر خودم را دیدم
حقیرانه به موی سپید خودم خندیدم
گفتمت: مثل اغیار رنگ عوض کردی؟
میلاد حضر ت مولا امیرالمومنین برهمه گان مبارک ( مولود کعبه )
پاییز در کنار تو یک چیز دیگریست...
مجموع ۱۲۴۱۴۲ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک