پنجشنبه ۴ بهمن
اشعار دفتر شعرِ شعر نامه شاعر ندا احمدي زنجاني مقدم
|
|
نمیدانستم بر من چه میگذردی
نمیامد هر چه میگشتم پی شاعری بیتی، غزلی
خود سرزنش میکردم که تو شاعری!
|
|
|
|
|
من زني هستم كه هر شب
در خيالم تو را هم آغوشم
مست ميكنم عليه فراموشي
نمي شود هرگز تو را فراموشم
ت
|
|
|
|
|
تولدت مبارك عزيز فرورديني من
شعر تقديمي
اي عشق ، اي ايين من
اي يار فروردين من، فرهاد من
اي س
|
|
|
|
|
چه ساده ایم ما
نمیدانیم این نسیم فروردین
عطر گیسوهای معشوق است
افتاده به جانِ هوا
حال
|
|
|
|
|
حرف اخر
عشق یعنی زندگی در کنار عاشقان بالندگی
عشق یعنی ساخت
|
|
|
|
|
یار
همره من، سرور من ،پرتو کاشانه من
رفتی و زخم زدی بر
|
|
|
|
|
هفت سین
هفت سین عشق را اغاز کردم با سلام
|
|
|
|
|
عشق
گفتم ز می ناب که دادی مستم
از وصل تو ای نگار
|
|
|
|
|
بانوي تير
در باغچه ي چشمانم ، سبز ميشوم
چشمان سبزي ، كه صد باغ در ان پنهان كرده ام
در كوچه باغ ه
|
|
|
|
|
ستایش
پادشاها سر تعظیم به فرمان تو خم خواهم کرد
شعر عشقت را به فرما
|
|
|
|
|
مادر
نگاهت لطيف تر از برگ گل
بوي تنت خوشبو تر از فصل بهار
قلبت سرچشمه زيبايي ها
مهر تو پاك ترين
|
|
|
|
|
خواهر
مهربان تر از تو در دنيا نديدم خواهرم
خواهري چون تو روياييست در دنياي بي رحمم
فرشته اي يا كه
|
|
|
|
|
گمشده
در اینه بنگر، که رخ یار بینی از من تو حذر کن، که
|
|
|
|
|
پند
رفتن از ظاهر به باطن سخت نیست
گفته ها
|
|
|
|
|
حق
ای خدای قادر و دانای من
رحم کن بر این دل ب
|
|
|
|
|
قرنطينه
در قرنطينه اين روز هايم
در تاريكخانه ي ،اتاق سرد و بي روحم
عكس هاي خيالم را ظاهر ميكنم
د
|
|
|
|
|
عشق جاویدان
ای جان من،جانان من،ای سرور و سالار من
|
|
|
|
|
وصف
بلبلان نغمه سرای می کنند عابدان شب زنده داری می کنند
هر کسی در
|
|
|