جمعه ۲۸ ارديبهشت
|
|
عطر آغوش
عطر آغوش تو بوی مهربانی می دهد
عشق تو جان را صفای نوجوانی می دهد
از شکرخندِ تو سرمست
|
|
|
|
|
بیاور عشق را در شعر من با ناز بانو جان
غزل با رنگ لبهای تو در اعجاز بانوجان
اگرچه نیستم من اهل شوخ
|
|
|
|
|
بی رحم تر از هیتلر و چنگیز و لنینی
سفاک ترین قاتل تاریخ زمینی
تاریک شده همچو شبان روز خلایق
از د
|
|
|
|
|
گذر عشق از سر کوچه ی مرگ
گذر نور از این پنجره ها...
|
|
|
|
|
در شهرِ آشنایِ تو چون من، غریب نیست
|
|
|
|
|
گفتم ببین،در آن شبِ دورِ رفته اَم/
چگونه دوباره بر سینه میفشارمت؟
|
|
|
|
|
چشمه های شعرم
همیشه در تب و تاب بودنت
ماه آسمانم
اندوه نبودنت
بی تابی مدام نیلوفران مرداب
|
|
|
|
|
غروبا ک خداوند آسه آسه
چادر سیاه شبو با ناز...
|
|
|
|
|
وقتی دلم اَبری می شه
خورشیدم آواره می شه
آسمون اَز بغضِ من
دلش پاره پاره می شه
دریا تو اَشکام غر
|
|
|
|
|
شومینه ای پُر از هیزم ،
به پلیدی گفت :
|
|
|
|
|
درون قاب زندانم کشیدم نقش آزادی
|
|
|
|
|
اينها كه بخواهم گفت:از فرقت يارم بود
آن درد فراق1 يار ، راز دل زارم بود
|
|
|
|
|
روزی تو میآیی که من مایل به دیدار نیستم،
من روبروی آینه هم گه به گاه میایستم.
من عاشقی بیزار ازع
|
|
|
|
|
پاییز باشد .باران هم .دلتنگی نیاید چه کند
|
|
|
|
|
کودکی تنها وخسته ازجفای روزگار
جزغم وحسرت نبود وی را زدنیا یادگار
|
|
|
|
|
ای دلبر رعنای من ای ساقی سیمین برم
|
|
|
|
|
دلرباست،باوقار
بر قلبم سنگینی میکند گامهایش
باد تکه های عشقم را بر پنجره اش خواهد برد
|
|
|
|
|
من از کوچهی دیوانهها آمدهام.
|
|
|
|
|
روزهایم تارو تیره مثل شبهاے من است
|
|
|
|
|
چه شب هایی که چشم اشکبارم بی قرارت بود
|
|
|
|
|
بسپار به من دست دلت را که بفهمی
مشتاقی و مهجوری و دوری به چه معناست
با سادگی از خواسته ام چشم نپ
|
|
|
|
|
آهنگ رفتن دارم از این خاک
در سایه ی ظلمی گرفتارم
|
|
|
|
|
حاتم شو و ببخش این یک تکه دل به یارت
|
|
|
|
|
آنقدرکه نامت را میگویم که نفسهایم بوی تورا میدهد...
|
|
|
|
|
خورشید عشق نور فروزان عالم است-در شب شهید شمس شبستان عالم است-بی نورت ای شهید کجا شب سحر شود -خورشید
|
|
|
|
|
فانوسی در اینجا نظربازی میکند...
بوی لجن گل را ناراضی میکند...
|
|
|
|
|
ماه پشت ابر مانده، بادها یاری کنید
شهر دارد غرق در شب می شود، کاری کنید
آبروی خاک رفته پیش
|
|
|
|
|
باید اجازه بدی چایم را با قند لبانت بنوشم...
|
|
|
|
|
ترسی از رعد و برق ندارم...
|
|
|
|
|
جایی ز تنم نیست که تبدار لبت نیست!!!
"عشق"نیمهشبینیستکهبیدارلبتنیست.
|
|
|
|
|
آرشه بی تابانه ، به روی سیمهای ویولن
می غلتید و ...
|
|
|
|
|
دلا در راه الله ايي ، خدا را ياد دار آخر
كه بر ياد خدا بودن ، به دل آ
|
|
|
|
|
خبر داری که داری،شعر مرا،میخوانی؟
جهانت را به گوشه نهادی
وبه دریای سخنم،فکر می رانی؟
ودراین لحظه
|
|
|
|
|
درشب برهنه شب اغاز ما بو زلف نگاه تو جامع شراب ما بو د
|
|
|
|
|
غم هجران به سر بردم به امید دل آرامی
|
|
|
|
|
خوشا عشقی که پیوندش تو باشی
|
|
|
|
|
حسم به خودم
به تو
به دوست داشتن نیمه کاره ات
و به تمام چیزهایی که روزی برایم زیباترین بودند
مالی
|
|
|
|
|
عشق من تنهایی ات ، تقسیم بر دو میشود...
|
|
|
|
|
از مجموعه اشعار وارونه
(شوخی با ایرج میرزا)
من پرایدی که گرفتم شده ام مثل اسیر
من خریدم تون
|
|
|
|
|
نامحرم
به دنبال چه میگردی؟
به دنبال کدامین کوتهی؟
در پی کدامین عادتی؟
نبودست جز عشقی در میان
پس
|
|
|
|
|
چون داستانِ عشق به پایان نمی رسم
معلوم گشته است به سامان نمی رسم
در واقع آفرینش من بی اساس
|
|
|
|
|
عشق تجویز دلی شد که طبیبش باشی
عاشقی حال کسی که تو حبیبش باشی
|
|
|
|
|
پاییز من!
فصل رقص رنگ ها
در برگ ها...
|
|
|
|
|
عاشق نشدی ببینی چی کشید این دل راحت تو میری...
|
|
|
|
|
ارزش صد گفته هم چون نیمی از کردار نیست
خنده های پرفریبت طعنه ی کفتار نیست ؟
_____________________
|
|
|
|
|
از بین این جماعت نامرد و بد زبان
|
|
|
|
|
در دایره هستی دل سپردم آنجا سخن از نسل به بقا بود
در شوکت آن گیسو م
|
|
|
|
|
زیبا مدارِ چرخش پرگار می کنم
ممکن نگاهِ یار به اصرار می کنم
حکمی اگر برسد ز دیوانِ عاشقی
سر را بر
|
|
|
|
|
کاش میشد همه ی عمر که باران بزند
بر سر این شهر
هوسِ کوی و خیابان
تنِ خاک و نمِ باران
برویم دست
|
|
|
|
|
این همه وهم خیالم همه در خواب بُوَد
رشد بورس و افت ارز و سکه نایاب بُوَد
گر ترامپ برتخت آیدیاکه ب
|
|
|
|
|
شاعرکه باشی...
سنگهای سرد وسخت راهم زیبامی بینی...
|
|
|
|
|
در جان من...
منی نهفته است که کوران میکند
قصه عشق تو را
بی چون و چرا به شعر مبدل میکند
خواسته بو
|
|
|
|
|
برف سردی که سخت می باری
چای گرمی که سردش می شد
ابر تاریکی که ره می پیمود
|
|
|
|
|
چال پرنده پر از هوای تمیز
چال پرنده اتاق دنج و قشنگ
چال پرنده به زیر سایه ی برگ
مستم کند صدای قم
|
|
|
|
|
دلتنگ یک گپ دوستانه ام!
یک دیدار با قدیمی ترین ولی .....
|
|
|
|
|
گل سرخ عنوان ونشان از یاریاست که مدتها ست از من دور افتاده ودر حجرش سروده شده
|
|
|
|
|
باید یه قولی بهم بدی!
اینکه هرگز طبیب دل بیمار حوریان نشوی...
|
|
|
|
|
من از تفسیر چشمان تو
ز اعماق نگاه تو
ز شِکوای سفیر تو
من از خونین لبان تو
از آن سرو حریر تو
|
|
|
|
|
ما ، ز زندگی نهراسیدیم
ما را از مرگ می هراسانی ؟
|
|
|
|
|
مرا تركيب تن باشد ،نه در دست من است آخر
كه تركيب من است اين تن،نه از من است آخر
|
|
|
|
|
کاشباباسایهاترابازبرسر
داشتم
|
|
|
|
|
اما چگونه باز بگویم ز حال خویش
این ریزِ شکوه ها به چه تفسیر میشود
|
|
|
|
|
از آسمان خیال من هرشب ستاره میافتد!
جز ماه رُخت به آسمان من نمیآورد دوام.
|
|
|
|
|
به یاد آور مرا،
--امروز،،،
یادبودهای فردایت،
بی من،
بیفایدهست!
|
|
|
|
|
آتش به دل ساقی کوثر کردند
زان جور که با علی اصغر کردند
|
|
|
|
|
ساعت ها بی قرارند
در هجوم پروانه های خیالت
وقتی نمی دانند
در انتظار آمدنت
ثانیه ها را بشمرند
|
|
|
مجموع ۱۲۴۱۴۲ پست فعال در ۱۵۵۲ صفحه |