جمعه ۹ آذر
زندانی شعری از حمید غرب
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۱۵ شماره ثبت ۹۲۳۸۷
بازدید : ۲۲۸ | نظرات : ۱۵
|
|
سروده ای با عنوان زندانی
این سروده کامل است اما نیت کردم که با انتشار اولین بیت آن ، از دوستان دعوت کنم که ابیات دیگر آن را با ایده خودشان
تکمیل کنند . لذا اگر تمایل داشتید با همین قافیه حتی اگر یک بیت در سرودن آن سهیم باشید .
با سپاس فراوان
درون قاب زندانم کشیدم نقش آزادی
که تا شاید فروشوید دل از زنگار غم ، شادی
آبان ماه 99
|
نقدها و نظرات
|
بسیار سپاسگزارم در آتیه نزدیک سروده کامل را خدمتتان تقدیم میکنم ولی اگر اجازه بدهید علی ایحال فرصتی هم برای سایر دوستان در این اشتراک داشته باشیم. ممنونم از نگاه گرمتان | |
|
چقدر لذت بردم و به خود مغرور شدم که باعث انگیزش طبع لطیف دوستان شده ام و اینکه اگر نوری به منشور دلتان تابید آنرا به رنگین کمانی برگرداندید با سپاس بیکران سینا جان | |
|
درود بانو ممنون از بداهه زیبایتان غرض از این تشریک مساعی یافتن فرصت هایی برای نوعی همگرایی و نزدیکی احساسات و عقاید و شاید از طرفی پی بردن به افکار و سلیقه های متفاوت است که میتواند راهگشای تفاهم و درک متقابل ما از یکدیگر باشد سپاس از حضور پر مهرتان | |
|
درود بانو ممنون از همراهیتان با وصف اینکه شعرتان زیباست اما وزن آن با این سروده سازگار نیست چشمه شعرتان جوشان و وجودتان از گزند روزگار در امان | |
|
بله استاد عزیزم کاملا گویاست که من کودکی مبتدی هستم و افتخار میکنم با طرحی از قاعده های جدید میتوانم به نداشتن آگاهی در این زمینه ببالم و از شما بیاموزم 🙏🌷🌷🌷🌷 با سروده های دوستان فهمیدم شعر بر وزن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هست اما صراحتا نفهمیدم چرا رکن ن درونِ و رکن ب قابِ را بلند و کوتاه حساب کردین ☹️ | |
|
صدف دریای تن پوشم به لؤلؤ عقل روحانی رهــی پویــم ز ویــرانـی و بــاغِ بـــزم آبــادی
خراباتِ چمن ســازم ز دل گل های شـاهانی به درگه حق ببندم عهـد صافِ گرم میعادی
بپـالایـم خــرد بـد نفـس غــرّه گیِ شیرینم زنم تیشه به بیستونِ سـنگی ام چو فرهادی
شـوم کودک ز سرچشمه ی آبِ نهر رؤیایی بنوشــم قدح انگـورِ احــد در جمـع آحادی
ســپیدارِ کتـبِ روحـــم بـه بیـابان بتــابانـم که من اینم هلالی نیمه در میدانِ امـدادی یا (که من اینم هلالی خم که بخشد همچو امدادی)
ودر پایان به دیوارِ دلم حک می کنم دودی که آتش گرفتـم از نفس اندیشـانِ جــلّادی
#سارا شیخ محمدی
پ.ن :
اینم شعر من☺🌷🌷🌷 این شعر بیرونی نیست کاملا در سیطره ی خودشناسیه
| |
|
چون دچار حشو نشویم ویرایش میکنم شعر را 🌷
شـوم کودک ز سرچشمه ی پاکِ نهر رؤیایی بنوشــم قدح انگـورِ ازل در جمـع آحادی | |
|
درود مجدد بانو ممنونم از اشتراک شعر زیبایتان من کامل شده سروده زندانی را به اشتراک گذاشتم و نظرتان را در باب آن طالبم و امیدوارم همچنان نقاد اشعار این حقیر باشید دلتان گرم شعر عمرتان غرق مهر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
کار بسیار جالب و خوبی است
امید که دوستان همراهی نمایند