❤┅═༅𖣔 ﷽ 𖣔༅═┅❤
بیقرار
می شمارم روزها را می کِشم سخت انتظار
شنبه .. یکشنبه .. دوشنبه .. تا به جمعه بیقرار ..
روزِ راه افتادنم سمتت چه روزی می شود
عاقلان را گو شمارند در حسابِ "واله سار"
دستِ تقدیرم ابالفضلی ست .. قطع از عالَمین
می سپارد مَشکِ عشق بَر دامنِ چینِ تبار
پیکرِ احساسم اندر گُودیِ یک قتلگاه ..
با بنان برگونه ی خاک می کشد سُرخابِ نار
روزگارِ زینب و طفلانِ تو شامِ عزاست...
بعدِ تو شد فاصله معروف و غربت آشکار
حبِ ثارالله مارا رحمتِ حق دادی است
اشک و پیراهن هم آوای طنینِ هجرِ یار
چون رسیدم کربلا ازپشتِ صدها میله بند ..
از فراسوی ضریحی که شده دیوار و دار...
یاحسین "داغِ دلم" را کِلک بنوشته ست "درد"
قدرِ عجزم را ز ژرفِ #لیتنی بنگر مدار ..
پی نوشت :
وَیالَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفوزُ فُوزاًعَظیمآ.. .
یاسیدالشهداءیاحسین
روسیاهی چون مراهم میهمانی می بری؟
ای تو آقای کریمان دل چه آنی می بری
گرچه لایق نیستم امّا تو شاهِ مهربان
این چنین بادعوتِ جانانه جانی می بری.