درود بر جناب خوشرو عزیز و مهربان
طبق عادت همیشگی رفته بودم در پیله تا دگردیسی بعدی که در پروفایل توضیح داده ام.
اما نکته ای در موردم و در غیابم مطرح شد که لازم می دانم توضیح بدهم.
من گاهی اوقات اشعاری می سرایم که بر مفهوم یا سیری کلیدی در علوم انسانی تاکید دارد. برای آن که مخاطب با آن مقوله آشنا شود و سطح آگاهی اش به سرعت ارتقا یابد شبه مقاله ای در مورد آن مفهوم یا سیر می نگارم و در حاشیه شعر قرار می دهم. هرگز صفحه سبزی برای نقد ساختار یا زبان یا وزن یا ... شعر خودم باز نکرده ام.
به عنوان نمونه در شعر ـ«فیله زبان» به بسط نظریه «لویاتان» هابز از منظری بومی و تکاملی پرداختم و شبه مقاله ای در قالب صفحه سبز باز کردم.
در شعر «چ» به بیوگرافی و نقش شهید چمران پرداختم که ربطی به نقد شعر نداشت و باز صفحه سبزی باز شد.
در شعر «ماز نئولیبرالیسم»، شبه مقاله ای در مورد نئولیبرالیسم را در صفحه سبز قرار دادم که باز ربطی به نقد آن شعر خاص نداشت.
در تمام این مدت، بسیاری از دوستان که اتفاقا اکنون مدیران سایت هم هستند از این شبه مقاله ها به دفعات استقبال و تقدیر کردند.
آخرین صفحه سبزم که مشابه قبلی ها بود حذف شد و فهمیدم دیگر قرار نیست کسی در صفحه خودش صفحه سبز باز کند. من هم با احترام به قواعد سایت پذیرفتم هر چند بعد از آن چندین نفر در صفحه خودشان، صفحه سبز باز کردند...
البته من به قوانین سایت پایبندم و اعتراضی ندارم. آن شبه مقاله ها اگر مفید و سازنده باشد باید مثل گذشته مورد استقبال مدیران سایت قرار گیرد. بنده به شما به عنوان مدیر محترم سایت قول می دهم دیگر صفحه سبزی در صفحه ام توسط خودم باز نخواهد شد. به همین سادگی
اگر لطف کنید این موضوع را در همین جا فیصله دهید ممنون می شوم. من هم با خیال راحت می روم در پیله ام تا دیدار بعدی
برایتان بهترین های زمینی و برترین های آسمانی را از خدای مهربان آرزومندم.
مردمی که برای یادبود سردار شهید شان
به گلزار شهدای کرمان آمده بودند .
سرداری که از حق و حقوق انسانهای بی دفاع، دفاع میکرد .
در سیزدهم دی ماه ۱۴۰۲ مصادف با چهارمین سالگرد ترور سردار سلیمانی
دو انفجار در مسیر گلزار شهدای کرمان
رخ داد .
و دوست داران سردار که عموما مردم عادی زنان و کودکان و مردانی بودند که برای زنده نگاه داشتن یاد و خاطره سردار به گلزار شهدای کرمان آمده بودند را به خاک و خون کشید .
دشمنان کوردل نمیدانستند که شاعران نمیگذارند خون به ناحق ریخته ای پایمال شود .
سروده ای که در خدمت
استاد زهرا حکیمی بافقی
هستیم ،نمونه ای از اشعار همین شاعران و استادان است .
و البته این شعر با بیان شیوا و روان نمونه ای زیبا ست .