جمعه ۲ آذر
پراید شعری از حسن نوروزنیا
از دفتر اجتماعی نوع شعر قصیده
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۱۱ شماره ثبت ۹۲۳۶۷
بازدید : ۲۵۸ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب حسن نوروزنیا
|
از مجموعه اشعار وارونه
(شوخی با ایرج میرزا)
من پرایدی که گرفتم شده ام مثل اسیر
من خریدم تونخر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من خریدم تونخر
بود یک وقت مرا حال خوش گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
این پراید کرده مرا حبس و اسیر
من خریدم تونخر
یاد آن روز که آزاد ز غم لاستیک و سیبک بودم
شاد و خندان بودم
هیکل این لگن و من بکشم با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه مردم نیک
من گرفتم تو نگیر
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای پیاده که شدی بسته به این پیت حلبی
لگن و ماشین اسباب بازی
این پراید است شرف دارد از آن لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
من پراید دارم و محکوم به همین راه فنا
شده ام راز بقا
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز ازل راهی شدم بر تعمیر
خر دلال یدکی
وای اگر باد بزند آن بشود خوردو خمیر
من گرفتم تو نگیر
این پرایدی که شده قیمت آن صد میلیون
من خریدمتو نخر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و بجا بود
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد