يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
آخرین اشعار ناب صادق اعتمادی نژاد (دلخون)
|
پشت اندوه زمان خاطره ها پنهان است
کوک کن ساعت ناکوک زمان
وقت شبگردی و پرسه زدن است
بنشین از لب این خاطره ها کام بگیر
از لب وهم و خیال، قدحی جام بگیر
گزگز تلخ دلت مال کدامین بشر است؟
چه کسی شعله به دامان دلت درزده است ؟
آنکه چنگی به دل و روح و روانت زده است
رقص اندوه به رخسار جوانت زده است
بی وفا سخت شبیخون به جهانت زده است
میدانم، شب گلگون شدن است
میدانم، فصل دلخون شدن است
فکرها در سر تو میچرخند
دست نامرد زمان تجربه ای تلخ گذاشت
خستگی چنگ به روحت زده است
به تمام بدن و جسم و وجودت زده است
ناکس آنقدر توانمند زمین میزندت
که توان و رمق و نا و جنم تحقیرند
بی خیال همه ی انسانها، پیک اول تو بنوش
بگذار داغ شود جسم و تنت
نکند پیک فزونی شود از ظرفیتت، آگه باش
نکند مست و سیه مست شوی از جامش
فقط آنقدر بنوش، که دگر خاطره ها محو شوند
آری امشب شب توست، سخت بتاز
تا بدان جا که توان هست بگاز
درس عبرت عجب آهنگ زمختی دارد
روزگار نامرد، چه دستپختی دارد
بگذار یک شب عمرت به غنیمت گذرد
با من آواز بخوان، فصل شوریدگی است
فصل دوری، فصل غصه، فصل پژمردگی است
(تصنیف شب جدائی با گام بلند، با صدای حقیر)
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام خانم کاسیانی گرامی متشکرم از نظر و پیشنهاد خوبت چشم حتما اون گلگون رو اعمال میکنم بله میتونه زیباتر بشه ممنونم | |
|
سپاس | |
|
سلااااااام اینجایی ؟؟؟ الان دیدمت | |
|
و همچنین هزاران درود بر شما سپاسگزارم از حضور دلگرم کننده تون | |
|
درود بر شاعر بی نام و نشان حضورتان و نظرتان واقعا که مانند نوری در تاریکی می ماند عزیز باشید | |
|
سلام و عرض درود خدمت سرکار خانم حقیقت بازهم مثل همیشه سپاسگزار دلگرمی هایتان هستم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
"درس عبرت عجب آهنگ زمختی دارد
روزگار نامرد، چه دستپختی دارد"