پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب عنایت اله کرمی
|
پیام عشق:
زیبا مدارِ چرخش پرگار می کنم
ممکن نگاهِ یار به اصرار می کنم
حکمی اگر برسد ز دیوانِ عاشقی
سر را برای نگار بر دار می کنم
از راهِ دور واردِ دلخانه می شوم
از راهِ نور قصدِ دلِ یار می کنم
صدها سپاهِ نامی و پیروز را گهی
در سرزمینِ خویش گرفتار می کنم
سرهای سخت، بادِ تکبر گرفته را
وابسته و اسیر و بدهکار می کنم
مردان شهرِ طالبِ تاج و مقام را
گاهی شبیه حافظ وعطار می کنم
جایی ثوابِ حج و جهاد و نماز را
تاوانِ چشمِ ساقی و خَمّار می کنم
کارم نشای بوتۀ امّید در دل است
تنها برای حضرتِ دل کار می کنم
تصویرم آشنا و زبانم رفاقت است
با مکر و کین و عناد پیکار می کنم
مجنون به نامِ نامیِ من نامدار شد
فرهاد را به تیشه، سزاوار می کنم
بیگانه با حساب و کتاب و تجارتم
سودا ز راه و شیوۀ ایثار می کنم
صنعانِ شیخ را به تمنای دختری
خلوت نشین گوشۀ فرخار می کنم
آن دیده را که باز شود بر کرانه ام
بی تابِ یار و واله و بیمارمی کنم
صد بار اگر ندیده بگیرد مرا دلی
آن را دوباره منزل دلدار می کنم
با نور خویش بار دگر در سپهر آن
شهری پر از ستاره ، پدیدارمی کنم
افسرده حال را ز گذرگاهِ چشمکی
سرزنده و سلامت و بیدار می کنم
این عالم و ارزش آن را بدون خود
در هر مقام و مرتبه ، انکار می کنم
من اسم رمز خلقت و اسرارِ عالمم
روشن ورای پردۀ اسرار می کنم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود
در وصف حضرت عشق
دستمریزاد