يکشنبه ۴ آذر
اشعار دفتر شعرِ عاشقانه ها شاعر مهدی فروزنده
|
|
قلبت تو بده وا کنم
درونشُ حکاکی کنم
|
|
|
|
|
در انتظار لحظه دیدن یار
چشمانم دریغ از لحظه ناب
|
|
|
|
|
قلب من
تمام راه های منتهی به قلبت را شناسایی کرد
|
|
|
|
|
یه عاشق دل شکسته
نشسته ، تنها و خسته میون آرزوها
|
|
|
|
|
سفری به درازای نگاه چشمانت می خواهم
زمان و مکان، توهمِ در تو می خواهم
|
|
|
|
|
به شعر قسم…
به اشك تو قسم
به تو سفر كنم
با جان خطر كنم…
|
|
|
|
|
از دريچه احساس خود
مرا بردي بجايي كه پر از فرياد بي جواب
|
|
|
|
|
به كجا روم كه شادت كند
از كدام دريچه نگاهت كنم
|
|
|
|
|
ميخوام تو چشات جاده بسازم
بيام نفوذ كنم برات خاطره بسازم
|
|
|
|
|
زادگاه من كجاست
زادگاه من در ويرانه هاي قلب توست
مراجعه كن معشوقه ام
|
|
|
|
|
فراموشت نميكنم
مگر سلول هايم ميگذارند
|
|
|
|
|
تو…
هميشه در صحنه صحنه زندگيم حضور داري
|
|
|
|
|
انديشه ات را پرت كن به ديوار حافظه ام
|
|
|
|
|
از اين تاريخ به بعد
تو را در شعرم زمزمه مي كنم
برايت آرزو مي كارم درون سرخرگ هايت
|
|
|
|
|
در فكر تو لميده در تختخوابم
هدفون در گوشم در اتاق تنگ تاریک
|
|
|
|
|
به وسعت قلب تو به وسعت نگاه تو
مهربانم آرامم كن
|
|
|
|
|
كم كم دوستم داشته باش
تو را زياد زياد دوست خواهم داشت
|
|
|