راه گریزی نیست
بی وقفه دوستت دارم
آخر عشق تو در من جوانه زد
و در ریشه های من پیوند خورد
****************
انعکاس نور چشمان تو این آسمان پر از انرژی
نگاهم را پیوسته و آرام ربودی
تو ای مقصد من از فاصله ها حرف نزن
برای من همین نگاه ها جان بود
*************
مانده ام در خاطرات گذشته
ادامه دار بر من می گذرد
میان این باد های مداوم
بوی تنِ تو می آید
که به سوی من سرازیر می شود
مانده ام با این خاطرات ملالآور
و من درگیر این عشق
مانده ام چرا
بیشتر از قبل عاشقت هستم
**************
در این خانه که ویرانه شد دلم را گویم
نیامدی که دلم بد بدتر از این جهان شد
خسته تر از آنم که جویم تو را هر لحظه
آخر رمقی نمانده بر این تن بیمار خسته
گفتم تا جان جان دارم ز عشق تو گویم
گفتم ای عشق جز تو ندارم هوایی هرگز
******************
خواستم برایت ترانه ای از عشق بنویسم
غافل از اینکه تو خود عشق بودی
************
کاش اشک چشمانت میشدم
و از گونه هایت غلتان غلتان می شدم
و میان گونه هایت و هوا سرگردان میشدم
مهدی فروزنده
موفق باشید