يکشنبه ۲ دی
اشعار دفتر شعرِ تازه وارد شاعر مهرداد حسنی
|
|
هر چه جستم عشق را بی پرده در عالم، نبود
عشق را بی عاشقی خواهم، لحظهای عریان بیا
|
|
|
|
|
گاه دانی نکته ای ناگفته در بندِ کلامِ یار
گاه نمی گیری هر چه گوید یار در گوش
|
|
|
|
|
پیر و خمیده ام شاید، إعجاز آغوشت جوان کرد
|
|
|
|
|
گمشدگان را گفته بودی از محبت آشنا کن
|
|
|
|
|
از بی نشانی من رسد آخر نشان تو
|
|
|
|
|
در کودکی خشک شدیم در جوانی سنگ
خنده چیست؟ گریه چند؟ آرزو کجا؟؟؟
|
|
|
|
|
خلقی زخم زند جثه بی جانم را
کی گریزد عاشق از تیر و نشانه؟
|
|
|
|
|
رقیب گمان مبر که زیار دست شسته ام
عهدیست تا جامه کفن کنم ناگسسته است
|
|
|
|
|
گفتا که رها کن شیوهی مستان نو رسیده را
آن نقشیست کز ازل بر لوح دلم کشیده است
|
|
|
|
|
عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است
شعر با تضمین مصرعی از غزل شاه نعمت الله ولی شروع میشود
|
|
|