سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        لحظه ای با یار

        شعری از

        محمد پروانه

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۲ شماره ثبت ۹۲۰۳۱
          بازدید : ۲۲۷   |    نظرات : ۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد پروانه
        آخرین اشعار ناب محمد پروانه

        یک روز سیاه وابری و سرد زمستان /بر بلندای ان سپیده سر کوهستان
        می دیدم رخی از یار در ان بهارستان / یادم می امد روزهای سخت تابستان
        که با او می دویدم یک سر تا تاکستان/ سوی چیدن خوشه انگور های نالان 
        یادم می امدروزهای بهار در خمستان/ که در براوی می رفتم به اوج اسمان
        می زدیم اتش عشق برهم چودیوانه گان /هرنفسی می گفتم براو جانم ازمن جان
        بگیرو بهرخودچون اب زندگانی  بستان/  گفتا جود جان توجانا بهر من نبوَد جان
        عشق دروجودت فتاده ام گوشه ای زندان /گریارمن باشد بگزاریدم دراو به جاودان
        چوپروانه که دراغوش بدارد شمع سوزان /گرنه بی روی یار هرگز نشود بسر جهان                  
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        محمد پروانه

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۲۹
        درود بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4