#کدخدای_تکراری
دلم گرفته از این پندهای تکراری
طناب کهنه و پیوند های تکراری
دگر به زاهد ظاهر پرست امیدی نیست
مرا چه سود ز سوگندهای تکراری
بپای صحبت واعظ نشسته مردانی
هزار چهره و تلخندهای تکراری
به خاک تیره فکندم ز عالم بالا
هبوط آدم و فرزندهای تکراری
دوباره حال زمین و زمان خورد بر هم
ز انعکاس فرایندهای تکراری
کلاه کهنه ما را دوباره از سرمان
ربوده اند به ترفند های تکراری
فتاده آتش سختی بجان گندمزار
به دست کار و کس #کدخدای_تکراری
نهان شدست دوباره درون سینه برف
میان کوچه ما رد پای تکراری
کجا برم به تمنا شکایت دل را
ز دزد و قاضی و شب گردهای تکراری
به گِرد خویش چو پرگار بسته میگردم
میان خار و خس خرده پای تکراری
گرفته راه نفس را غبار غمباری
هوا پس است دراین تنگنای تکراری
دوباره میرسد از راه دور برگوشم
صدای خرمگس آشنای تکراری
گرفته است صدای شقایق و گل سرخ
میان معرکه و گرد پای تکراری
ز خنده های شب عاشقانه ته دل
رسیده ایم به لبخندهای تکراری
نشسته کشتی زنگار خورده ام بر گِل
بدست بی هنر ناخدای تکراری
هوای خاطره های غزل گلوگیر است
#یگانه مانده و این بندهای تکراری
#امیر_وحدتی_یگانه