لاابالی
خانم غربتی که فال گرفت
گفت باید که مرده را بکشم
خواه ناخواه اتفاق افتاد
جشن ویروس در شتاب ششم
من عرق کرده بودم و شکمم
پر دود سفید بهمن شد
فکر کردی که مستم و بی وزن
یک پیاله بریز سست و خوشم
وزوز افتاد توی ذهنم از
آن زنیکه که "اِشَک اوغلی" بود
روسری اش چقدر پولک داشت
مثل وِرنیِ کفش ملی بود
کفش ملی نگو که قافیه نیست
باز با من بگومگو داری
چرت سنگین من سبک شده است
ای متکا چقدر رو داری
جان محبوبه پیک را پر کن
آب بقیه را هم آجر کن
شاشدانت اگر که پر شد و سفت
برو توی موال و شرشر کن
وه چه رنگی! بنفش و خوشمزه است
با گز اصفهان اگر بخوری
هر زمانی که تیز کردی و
قصد داری که نئشگی ببری
نوک تیز قمه مواظب باش
جایگاه را نقاره هم بلد است
تو چطوری چپیدی آن پایین
راه را کفش پاره هم بلد است
هـ ی قبلی زیادی افتادی
خب به من چه نگو به دست چپم
پرزیدنت کی شده؟ ها؟ ها؟
بگذارید تا کمی بکپم
مُل سلیمان دواش خالص نیست
کَمَکی حالت خفن دارد
با گلی خانم محله ی خان؟
خاک بر چوک این که زن دارد
آسمان تف به ذات بی شرمت
اخم کن امشب و تگرگ بریز
روی داغیِ بالش زردم
دو سه تا بیل خاک و مرگ بریز
مردنم آرزوی خیلی هاست
من بمیرم که نیش می میرد
"نیش کژدم نه از ره کین است"
راه در پیچ خویش می میرد
موفق باشید